همسر شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" در خاطره‌ای از او می‌گوید: «بعد از شهادت آقا رسول می‌دیدم گه گاهی روح الله اشاره‌هایی می‌کند و با شنیدن اخبار جنگ منقلب می‌شود و احساسش بر این است که باید برود.....» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ می‌خوانید.

نوید شاهد

به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" یکم خرداد ماه سال 1368 در تهران دیده به جهان گشود. پدرش داوود نام داشت. او که متاهل بود. پس از حضور در جبهه مقاومت سیزدهم آبان ماه سال 1394 در حلب سوریه به شهادت رسید.

همسر شهید مدافع حرم "روح الله قربانی"در خاطره ای از او روایت می‌کند:

روح الله در زمان آشنایی ما دانشجو بود و یک سال، یک و سال و نیم طول کشید تا سر کار برود و جا بیفتد و بتواند حرفی از اعزام بزند. تا قبل از آن خودش وارد این قضیه نمی‌شد تا مرا نگران نکرده باشد. من هم آدم کنجکاوی نبودم و از بس به روح الله اعتماد داشتم و حرف‌هایش برایم سند بود خیلی سوال نمی‌کردم و همه چیز را به خودش واگذار کرده بودم.

اما شهادت رسول پرده‌های زیادی را کنار زد و فهمیدم هدف روح الله چیزهای دیگری است. بعد از شهادت آقا رسول می‌دیدم گه گاهی روح الله اشاره‌هایی می‌کند و با شنیدن اخبار جنگ منقلب می‌شود و احساسش بر این است که باید برود. چون تلاش‌های آقا روح الله برای بهتر شدن را همیشه می‌دیدم هیچ وقت دوست نداشتم جلوی پیشرفت و رسیدنش به آرزوهایش را بگیرم.

اگرچه هیچ وقت به من نمی‌گفت آرزوی شهادت دارد. نمی‌خواست من را نگران کند. حتی وقت‌هایی که حرف شهادت می‌زد سریع به شوخی می‌زد و می‌خندید که خیالت راحت باشد از این خبرها نیست. حرف جالبی می‌زد که داعش عددی نیست، داعش را ان شاءالله از بین می‌بریم و جنگ اصلی ما برای نابود کردن اسرائیل است. می‌گفت این نظام اینقدر برای ما هزینه کرده است که ما حالا حالاها باید باشیم و ریشه ظلم را بکنیم.

من هم آنقدر مطمئن بودم که به همین دلخوش می‌شدم. نه من سوال‌های بیشتری می‌پرسیدم و نه خودش اطلاعات بیشتری می‌داد. خودش می‌گفت هرقدر کمتر از کار من بدانی برای خودت بهتر است.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده