در زندگی‌نامه و خاطرات شهید «محمد کاظم کلهر» آمده است: محمدكاظم گفت؛ «چه اسم زيبايی! بلال سياه بود، من هم سياه چرده‌ام؛ ولی آيا من هم می‌توانم زير باران تيرها و تركش‌ها مثل بلال اَحداَحد بگويم.»

آيا من هم ميتوانم زير باران تيرها و تركش‌ها مثل بلال اَحداَحد بگويم

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ، شهید «محمد کاظم کلهر» نهم فروردین ۱۳۴۲، در ری چشم دیده به جهان گشود. پدرش موسی و مادرش حلیمه نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند و بعد به شغل تراشکاری مشغول شد. 

قبل از انقلاب، همراه با ساير دوستانش در تظاهرات و راهپيمايی‌ها شركت می‌كرد و مخفيانه به تكثير و نشر اعلاميه‌های امام می‌پرداخت، علاقه‌ ايشان به امام به حدی بود كه از شوق ديدارش شب و روز نمي‌شناخت و ماه‌ها قبل از آمدن امام، خود را برای ورود ايشان مهيا كرد و به عضويت كميته‌ استقبال از امام درآمد.

پس از پيروزی انقلاب، در كميته انقلاب مشغول خدمت شد و در همان روزهای اول غائله کردستان، به اتفاق دوستانش به آنجا رفت و با منافقين و كومله‌ها به مبارزه پرداخت. وی از بنيان‌گذاران گروه چريكی شهيد اندرزگو بود.

در شهريور ماه سال ۵۹ با شروع جنگ تحميلی عليه ايران، به جبهه رفت، ايشان در مدت حضورش در جبهه، در مناطق عملياتی گيلانغرب، قصرشيرين، سرپل ذهاب، بستان، چزابه، هور الهويزه و خرمشهر حضور داشت.

زماني كه فرماندهی گردان بلال را به او ابلاغ كردند، از حاج همت پرسيد: «اسم گردان چيست»؟ حاج همت گفت: «گردان بلال حبشی» پس از مكثی كوتاه، محمدكاظم گفت: «چه اسم زيبايی! بلال سياه بود، من هم سياه چرده‌ام؛ ولی آيا من هم ميتوانم زير باران تيرها و تركش‌ها مثل بلال اَحداَحد بگويم».

بعد از اين كه جمله را شهيد آيت‌االله اشرفی اصفهانی (چهارمين شهيد محراب) شنيد فرمودند: «ايشان (محمدكاظم) شهيد مي‌شوند.»

سرانجام شهید «محمد کاظم کلهر» در چنین روزی پانزدهم مهرماه سال ۱۳۶۱ در سن ١٩ سـالگی، در عملیات بیت المقدس با سمت «فرمانده گردان بلال حبشی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)» در سومار بر اثر اصابت ترکش به سینه و دست توسط نیروهای عراقی شهید شد. مزار وی در قطعه ۲۶ بهشت زهرا(س)تهران قرار دارد.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده