شهید علی‌کرم چگینی

شهید علی‌کرم چگینی
بعد از شهادت همسرم به خانه پدر و مادرم بازگشتم

بعد از شهادت همسرم به خانه پدر و مادرم بازگشتم

«خانواده‌ام مصمم بودند ما را از خانه پدری علی خارج کنند و دنبال راه و چاره، روز و شب نداشتند تا اینکه در همین ایام و بر اثر اتفاقی، مادرم بیمار شد و به بهانه اینکه فرزند بزرگ خانواده هستم و باید بروم بیمارستان و از مادرم مراقبت کنم، من و بچه‌هایم به خانه پدر و مادرم بازگشتیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همسر شهید «علی‌کرم چگینی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
برگی از خاطرات همسر شهید «علی‌کرم چگینی»؛

من، دختر فلانی!

«در آن جشن، دنبال بازیگوشی بودم البته در آن سن‌وسال طبیعی است در حالی که خانواده همسرم مرا زیر نظر گرفته بودند چشمشان که به من افتاده بود، پرس‌وجو کرده بودند. این دختر کیه و فامیلم گفته بودند، دختر فلانی ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همسر شهید «علی‌کرم چگینی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

برگی از خاطرات همسر شهید " کرم‌علی چگینی"/ بچه‌هایت را می‌گیریم!

«بعد از اینکه علی به شهادت رسید، خانواده همسرم به خاطر تعصبات مذهبی، قومی و از طرفی هم به لحاظ اینکه فکر می‌کردند، امکان دارد من بچه‌ها را از آن‌ها جدا کنم، بین خودشان تصمیم گرفته بودند که مرا به عقد برادر همسرم درآورند تا در آن خانواده بمانم در حالی که من بی‌اطلاع بودم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همسر شهید "علی‌کرم چگینی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
طراحی و تولید: ایران سامانه