پدر شهید میگوید: زمانی که میخواست به جبهه برود به او گفتم بمان و نرو میخواهیم برایت زن بگیریم و او در جواب گفت: این کجا و آن کجا. من تشنهی حفظ دین هستم و شما تشنهی عروسی من. تا جنگ تمام نشود ازدواج نمیکنم حتی اگر ۲۰ سال طول بکشد.
« شهید ارتشی جلال بهنامپویا» از شهدای سال 59 است که در کردستان به شهادت رسید. مادرش میگوید: «شب تولد دو سالگی نوهام خواب دیدم که نگین انگشترم گمشده است و دو روز بعد خبر شهادت پسرم را آوردند.»
«کاظم گلمحمدی» از جانبازان دوران دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار نوید شاهد میگوید: «تفکر و مدیریت جهادی، تواضع و گذشت در دوران دفاع مقدس در میان فرماندههان ما وجود داشت. آنها برای رضای خدا هر کاری را انجام میدادند و با چنین تفکری بود که رزمندگان هم درس میگرفتند و همه سختیهای جنگ را تحمل میکردند.»
سید تقی برادر شهید میگوید: با عشق و علاقهی زیاد با بسیج، سپاه و جهاد همکاری میکرد. آرزوی شهادت در سر داشت از این رو با خانوادههای شهدا ارتباط نزدیکی داشت و به کارهای آنان رسیدگی و خدمت میکرد و نهایتاً این عشق او را به سمت خود کشاند تا به مقصود خود برسد.
در زندگینامه شهید صفرعلی ملکی میخوانید: با فرا رسیدن روزهای پرشور انقلاب نیز در کنار مردم در راهپیماییها و تظاهرات بر ضد رژیم شاه شرکت میکرد و به حضرت امام (ره) و اجرای دستورات ایشان علاقه داشت.
« شهید حسین باقری» از شهدای دوران دفاع مقدس است. نوید شاهد البرز در چهل و یکمین سالگرد شهادت این فاتح خرمشهر تصاویر به یادگار مانده از او را منتشر میکند.
علی محمد فاضل (دوست شهید ) میگوید: یک از ویژگیهای بارز شهید این بود که همیشه سعی میکرد اول خودش به کوچکترها سلام کند، نمیگذاشت کسی اول به او سلام کند.
شهید «رمضانعلی حیدرپور» در وصیتنامه خود میگوید: «ای پدران، ای دلیران بدانید که الان شما کشاورزان بازوی ایران هستید. شما میتوانید با تولید بیشتر در کشاورزی، بهترین ضربه را بر پیکر غرب و شرق بزنید و ایران را سرافراز نمایید.»
همرزم و دوست شهید میگوید: وقتش را همیشه به خواندن دعای توسل و خواندن قرآن و دعا اختصاص میداد، وقتی ما سرگرم حرف زدن و کارهای دیگر بودیم او با ما همراهی نمیکرد و وقتش را به کارهای بیهوده نمیگذراند. نماز شبش ترک نمیشد به روحانیت و امام بسیار علاقه داشت.
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز به مناسبت سالگرد رحلت امام خمینی (ره) بیان کرد: "همه نظریهپردازان و صاحبان اندیشه، شخصیت پدر پیر انقلاب را صبور و اندیشمند ارزیابی کردهاند."
خواهر شهید - فاطمه زهرا میگوید: یک روز ناگهانی متوجه شدیم که مهدی نیست. مادرم نگران شد، به سمت مسجد جامع رفت دید که شهید توی مسجد بود و آمد بیرون. مادرم گفت: تو اینجا چکار میکنی؟ مهدی هم گفت: تیراندازی شد و من هم رفتم داخل مسجد پشت در مخفی شدم گلوله به در خورد و از کنارم رد شد اگر یک مقدار این طرفتر میخورد، خورده بود به من.
بخش هایی از سخنرانی امام خمینی (ره) در قیام 15 خرداد 42 و بیاناتی از سخنرانی مقام معظم رهبری در میدان آستانه استان قم به همراه تصاویری از شهدای 15 خرداد 1342 را در نوید شاهد استان قم میبینید.