مادر شهید «یحیی حیدری» نقل میکند: «آخرین باری که آمد، خداحافظیاش فرق میکرد؛ جور دیگری شده بود. نگاهش نافذتر بود و افکارش عمیقتر. ظاهراً میخندید، ولی در دلش غم داشت.»
دوست شهید «یحیی حیدری» نقل میکند: «ماشین تدارکات آماده رفتن به نقاط آزاد شده گردید. قبل از برخورد با مین بچهها فوراً خود را به بیرون پرت کردند و گرفتار رگبار نیروهای کومله شدند و به شهادت رسیدند.»