«رزمنده عارف دلاور ورزشکار، حسن توکلی کنار من آمد و تیر بارش را به من داد و گفت با این سر عراقیها را گرم کن تا من نماز بخوانم من شروع به تیراندازی کردم و با گوشه چشم مراقب احوال، خضوع و خشوع او بودم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات رزمندگان قزوین است که تقدیم حضورتان میشود.