همیشه حسرت نماز خواندش را می‌خوردم

همیشه حسرت نماز خواندش را می‌خوردم

همیشه حسرت نماز خواندنش را می‌خوردم

دوست شهید «حجت دوستداری» می‌گوید: «وقتی با هم نماز می‌خواندیم، سرش را پایین می‌انداخت و با خدا راز و نیاز می‌کرد. وقتی من نمازم را تمام می‌کردم او هنوز سجده دوم خود را تمام نکرده بود. من همیشه حسرت می‌خوردم به نماز خواندنش.»
طراحی و تولید: ایران سامانه