خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
احمد عسگری پدر شهید حسن عسگری میگوید: «بچهی مؤمنی بود و وقتی از سرکار میآمد، لباسهایش را عوض میکرد و بلافاصله به مسجد محلمان میرفت. از او پرسیدم چرا اینقد عجله میکنی؟ در جوابم میگفت: نباید سنگر مسجد را خالی بگذاریم.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را میبینید.