آزاده کرمانشاهی

آزاده کرمانشاهی
روایتی خواندنی از «عباس قادری» آزاده کرمانشاهی؛

شکنجه تا سر حد مرگ/ مقاومتم، بعثیون را خسته کرد

«عباس قادری» آزاده کرمانشاهی می گوید: مرا به محوطه ی اردوگاه بردند چند بعثی کابل به دست هم منتظر ایستاده بودند. سرهنگ بعثی جلو آمد و گفت: نترس، کاری نداریم! فقط به نام صدام این قطعه بلوک را بردار و جا به جا کن من روی زمین آب دهنم را انداختم و صدام را لعنت کردم...
روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی«علی سیفی»؛

برخی از اتفاقات دوران اسارت برایمان شبیه یک معجزه بود

نوید شاهد - آزاده کرمانشاهی «علی سیفی» می گوید: «برخی از اتفاقات دوران اسارت ما شبیه معجزه بود. یکی از بازرسی ها بدنی درحالیکه خودکار را داخل لباسم جاسازی کرده بودم درست زمانی که مأمور عراقی لباسم را بازرسی می کرد، خودکار افتاد اما مأمور عراقی آن را ندید و من پس از بازرسی بدنی آن را برداشتم.»

دردرناک ترین اتفاق دوران اسارتم، شهادت 221 نفر از همرزمانم بود

نوید شاهد- آزاده و جانباز کرمانشاهی "خدا مراد دبیریان" می گوید:« اتفاق دردناکی که از زمان اسارت تا انتقال بچه ها شاهد آن بودیم، شهادت 221 نفر از بچه های رزمنده بود که همه از شدت تشنگی له له می زدند و جان به جان آفرین تسلیم کردند و به یاد لب های عطشان بچه های فاطمه زهرا ( س ) چشم بر هم گذاشتند.»

روایتی خواندنی از شکستن دندان های یک جانباز کرمانشاهی در اسارت

نوید شاهد- جانباز کرمانشاهی "حیدر جباری" می گوید: «حاضر نشدم روی برادر هم وطنم دست بلند کنم، امتناع من باعث عصبانیت بعثیون شد و با مشت و لگد به جانم افتادند، دندان هایم را شکستند و پرده ی گوشم را پاره کردند...»
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده کرمانشاهی؛

اسارت جوانان، برای ورود به ایران از نقشه های شوم صدام بود که بی‌نتیجه ماند

نوید شاهد - "باقر آقایی" جانباز و آزاده کرمانشاهی ، می گوید: «سال 59 اوایل جنگ تحمیلی، دشمن بعثی برای اینکه راحت تر بتواند از مرز قصر شیرین وارد کشور شود، بخش زیادی از جوانان این منطقه را به اسارت درآورده بود که این موضوع برایش بی نتیجه ماند.»
خاطرات خودنوشت آزاده کرمانشاهی"امید علی پیری"؛

تا همه را آزاد نکنید به ایران نمی‌رویم

نوید شاهد - آزاده کرمانشاهی " امید علی پیری" در روایتی می گوید: «صلیب سرخ آمد و گفت بیایید برای رفتن به ایران باید ثبت نام کنید اما بچه ها نرفتند. آنها گفتند چه شده شما تا امروز برای ایران می مردید و حالا نمی روید! گفتیم چند تا از بچه های ما را برده اید تا آنها را هم نیاورید ما به ایران نمی رویم.»

اسناد ماندگار/ دستخط و تصاویر آزاده کرمانشاهی " نعمت نمام"

نوید شاهد - آزاده و جانباز کرمانشاهی " نعمت نمام" در روستای کریم آباد قصرشیرین به دنیا آمده است که در جنگ تحمیلی در تاریخ دوم شهریور 1359 توسط دشمن بعثی اسیر و در 26 مرداد 1359 به وطن بازگشت. از این آزاده عزیز اسنادی از دوران اسارت به یادگار مانده که تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد.
خاطرات آزاده کرمانشاهی؛

با موهای سفید به وطن بازگشتم

نوید شاهد- "علی قاسمی" آزاده دوران دفاع مقدس می گوید: «وقتی به اسارت گرفته شدم ۲۲ سال داشتم، ۸ سال اسارت آنقدر مرا پیر کرده بود که موی سر و محاسنم همه سفید شده بود و وقتی برادرم برای اولین بار مرا دید نشناخت. در اسارت عراقی ها بارها به ما می گفتند قصد نداریم قهرمان پروری کنیم می خواهیم فقط شما را زنده نگهداریم تا یک زمانی شما را با اسرای عراقی مبادله کنیم.»
روایت آزاده کرمانشاهی از 10سال اسارت؛

حمام آب یخ بدترین نوع شکنجه اسرا بود

جهانبخش یاوری یکی از آزاده های کرمانشاهی است که ده سال را در اسارت گذراند. وی از نا امید نشدن برای آزادی در ایام اسارت می گوید و از طرفی هم آگاهانه برای اسارت طولانی مدت خود را آماده می کند...

پوستر/ معرفی شهدای آزاده کرمانشاهی (3)

آری …شهید در راهی کشته می شود که هر دو ارزش آگاهانه و فی سبیل الله را داراست و چنین مرگی است که به تعبیر پیامبر((ص)) شریفترین و بالاترین نوع مردن است.
خلاصه ای از زندگی یک سردار شهید و آزاده کرمانشاهی؛

شهید حمدالله دکامی در زمان اسارت قرآن و نهج البلاغه را حفظ کرد

شهید حمدالله دکامی در طول اسارت 10 ساله در زندان های بعث عراق، با همت والای خود دو کتاب شریف قرآن و نهج البلاغه را با توجه به تفسیر شان حفظ کرد.
طراحی و تولید: ایران سامانه