زنان ایثارگر کرمانشاهی

زنان ایثارگر کرمانشاهی
خاطرات معصومه مرادی- جانباز و ایثارگر کرمانشاهی؛

این زن یک دست دارد

دوستان من به دشمنان بگویی من فقط یک دست دارم حاضرم به خاطر خدا آن را هم بدهم.
خاطرات حبیبه رمضانی-ایثارگر کرمانشاهی؛

جنگیدن همیشه پا نمی خواهد

پاهایم را خیلی وقت قبل، خدا برای فرشته ای امانت گرفته بود. من فلج مادر زاد بودم. برای همین نمی توانستم روی پاهایم بایستم و از کشورم دفاع کنم. برادر سهراب منوچهری همیشه صبح ها می آمد و وقتی می دید من نمی خندم و غمگین ام می گفت: " جنگیدن همیشه، پا نمی خواهد...عطر نان هایت را ببین. از حالا من لبخند رزمندگان و شادی شان را می بینم." نه جنگیدن همیشه...
طراحی و تولید: ایران سامانه