قدرت الله در تمامى جلسات و تظاهرات شركت مستمر داشت و از هيچ كارى براى پيشبرد انقلاب كوتاهى نمى كرد. وی علاقه شديدى به امام خمينى و شهيد مظلوم بهشتى داشت، آنطور که پس از انفجار بمب در حزب و شهادت شهید بهشتى و يارانش در تعقيب منافقين سر از پا نمى شناخت. داستان زندگى اين معلم شهید را مى توانيد در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
برای امرار معاش به شغل آهنگری و جوشکاری روی آورد ... رانجام در صبحگاه ساعت یازده اسفند ماه سال 1362، در عملیات خیبر در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت رسید.
عشقی خدایی داشت و در عالم دیگری سیر می کرد. عاشق رفتن بود. او شهید دوم محل بود. وقتی شهید اول را تشییع می کردند از جلوی مغازه می گذشتند که او هم مغازه را رها کرد و دنبال شهید رفت.
برادران و خواهران عزیز وقتی من عضو سپاه نبودم مسئولیت کمتری بر دوش خود حس می کردم ولی هنگامی که عضوی از این ارگان شدم خود را در برابر کوهی از مسئولیت و وظایف دیدم که از همه چیز گذشتم.