چوپلو تکاب

چوپلو تکاب
خاطره

چوب خدا صدا ندارد / خاطراتی از شهیده حنیفه مکری بابامیری

قاتل شهید که بعدها خود را بعنوان تواب تسلیم رزمندگان سپاه اسلام کرد به قصد کار کردن به منطقه بوشهر رفته بود که در آنجا بر اثر تصادف جان خود را از دست داد و در آن صانحه تصادف همانگونه که به گلوی شهید ه تیر زده بود یک عدد میلگرد به گلوی او برخورد کرده بود. و با دیدن جسد وی همه می گفتند چوب خدا صدا ندارد ؟!
طراحی و تولید: ایران سامانه