شهید «سعید جهانگیری» در نامهای خطاب به خانوادهاش نوشت: «الآن که این نامه را مینویسم دیشب خواب دیدم که به همراه چند تا از دوستانم به یک باغ زیبا و پر از گل رفتیم و با تعجب به آنها نگاه میکنیم، چون با همه باغهایی که من دیده بودم فرق میکرد حتی با باغ خودمان انگار درختان آنها با درختان دیگر فرق داشت؛ و خلاصه خواب عجیبی بود امیدوارم به قول مامان خیرباشه.»
کد خبر: ۵۹۲۱۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴
شهید «سعید جهانگیری» در نامهای خطاب به خانوادهاش نوشت: «الآن که این نامه را مینویسم دیشب خواب دیدم که به همراه چند تا از دوستانم به یک باغ زیبا و پر از گل رفتیم و با تعجب به آنها نگاه میکنیم، چون با همه باغهایی که من دیده بودم فرق میکرد حتی با باغ خودمان انگار درختان آنها با درختان دیگر فرق داشت؛ و خلاصه خواب عجیبی بود امیدوارم به قول مامان خیرباشه.»
کد خبر: ۵۹۲۱۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴
«یک بار هم به مرخصی آمده بود، شب برایش رختخواب پهن کردم که بخوابد ساعت ۱ شب بود که بیدار شدم دیدم سعید رختخوابش را جمع کرده و کنار گذاشته است و خودش روی زمین خوابیدم دلم نیامد که بیدارش کنم و تا نماز صبح خوابم نبرد و وقتی برای نماز بیدار شدیم ازش سؤال کردم گفت: مادر من دیگر به خوابیدن روی زمین عادت کردهام و نمیتوانم روی رختخواب بخوابم.» آنچه خواندید روایتی از زمانه شهید «سعید جهانگیری» را در ادامه میخوانید.
کد خبر: ۵۹۲۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴
«یک بار به مرخصی آمده بود، شب برایش رختخواب پهن کردم که بخوابد ساعت ۱ شب بود که بیدار شدم دیدم سعید رختخوابش را جمع کرده و کنار گذاشته است و خودش روی زمین خوابیدم دلم نیامد که بیدارش کنم و تا نماز صبح خوابم نبرد و وقتی برای نماز بیدار شدیم ازش سؤال کردم گفت: مادر من دیگر به خوابیدن روی زمین عادت کردهام و نمیتوانم روی رختخواب بخوابم.» آنچه خواندید روایتی از زمانه شهید «سعید جهانگیری» که در ادامه میخوانید.
کد خبر: ۵۹۲۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴
«یک بار هم به مرخصی آمده بود، شب برایش رختخواب پهن کردم که بخوابد ساعت ۱ شب بود که بیدار شدم دیدم سعید رختخوابش را جمع کرده و کنار گذاشته است و خودش روی زمین خوابیدم دلم نیامد که بیدارش کنم و تا نماز صبح خوابم نبرد و وقتی برای نماز بیدار شدیم ازش سؤال کردم گفت: مادر من دیگر به خوابیدن روی زمین عادت کردهام و نمیتوانم روی رختخواب بخوابم.» آنچه خواندید روایتی از زمانه شهید «سعید جهانگیری» که در ادامه میخوانید.
کد خبر: ۵۹۲۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴
«یک بار به مرخصی آمده بود، شب برایش رختخواب پهن کردم که بخوابد ساعت ۱ شب بود که بیدار شدم دیدم سعید رختخوابش را جمع کرده و کنار گذاشته است و خودش روی زمین خوابیدم دلم نیامد که بیدارش کنم و تا نماز صبح خوابم نبرد و وقتی برای نماز بیدار شدیم ازش سؤال کردم گفت: مادر من دیگر به خوابیدن روی زمین عادت کردهام و نمیتوانم روی رختخواب بخوابم.» آنچه خواندید روایتی از زمانه شهید «سعید جهانگیری» که در ادامه میخوانید.
کد خبر: ۵۹۲۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۳/۰۴
شهید "سعید جهانگیری" در نامهای به پسر عمویش نوشته است: «احساس مسئولیت زیادی میکنم و تمام تلاشم را به کار میگیرم که اتحاد مسلمانان را بیشتر کنم.»
کد خبر: ۴۷۹۶۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۲۴
شهید "سعید جهانگیری" در نامهای به پسر عمویش نوشته است: «احساس مسئولیت زیادی میکنم و تمام تلاشم را به کار میگیرم که اتحاد مسلمانان را بیشتر کنم.»
کد خبر: ۴۷۹۶۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۲۴
شهید "سعید جهانگیری" در وصیتنامه خود بیان میکند: «رزمندگان برای آسایش فردای مردمان خود از جان و مال و عزیزانشان گذشتند و حال وظیفه شماست که از آرمانهای جنگ تحمیلی و اسلام دفاع کنید.»
کد خبر: ۴۷۹۶۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۲۴
شهید "سعید جهانگیری" در وصیتنامه خود بیان میکند: «رزمندگان برای آسایش فردای مردمان خود از جان و مال و عزیزانشان گذشتند و حال وظیفه شماست که از آرمانهای جنگ تحمیلی و اسلام دفاع کنید.»
کد خبر: ۴۷۹۶۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۲۴