حاج سیدجوادی

حاج سیدجوادی

خاطرات/ با توسل به امام زمان(عج)، تیربارچی خاموش شد

نوید شاهد - « گفتند هر طور شده تیربار را خاموش کنید. توسل کردیم به امام زمان(عج). بعد از چند دقیقه دیدیم خاموش شد. گفتیم شاید چند لحظه دست نگه داشته و دوباره شروع می‌کند ولی خبری نشد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید "سید علی‌اکبر حاج سیدجوادی " را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید

کتاب "با چشمان باز"، روایت‌هایی از زندگی و شهادت

نوید شاهد - کتاب "با چشمان باز"، برگرفته از زندگانی شهید "سید علی‌اکبر(مصطفی) حاج‌سیدجوادی" است که نخستین بار سال 1397 با یک هزار نسخه به چاپ رسیده است.

نگاهی به زندگینامه فرماندهی که پس از 5 بار مجروحیت شهید شد

نوید شاهد - "سیدعلی‌اکبر حاج‌ سیدجوادی" شهیدی که در برپایی انقلاب نقش بسزایی داشت و با آغاز جنگ تحمیلی، درس را رها کرد و طی اعزام به جبهه با شرکت در عملیات‌های بزرگ و کوچک، سرانجام پس از 5 بار مجروحیت با سمت فرمانده گردان ۲۷ محمدرسول الله(ص) در عملیات بدر که سردار شهید "مهدی زین‌الدین" نیز به ایشان ارادت ویژه‌ای داشت، به شهادت رسید.

پیام شهیدان را به گوش جهانیان برسانید

نوید شاهد - شهید "سیدعلی‌اکبر حاج سیدجوادی " در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد:«خواهرانم! شما هم زینب(س) زمان باشید، در راه خدا مبارزه کرده و زینب‌گونه پیام شهیدان را به گوش جهانیان برسانید و همیشه حجاب، عفت و پاکدامنی را سر لوحه زندگی خودتان قرار دهید ...»

از نبود شهید " حاج سیدجوادی " در گردان، نوجوانان بی‌تاب می‌شدند

نوید شاهد - «چند تا نوجوان کم سن و سال توی گردان بودند. وقتی که سید نبود این‌ها خیلی بی‌تاب می‌شدند. مثل مادری که بچه‌اش دیر کرده باشد، مدام می‌آمدند می‌پرسیدند آقا سید کجاست؟ چرا نیامد؟ ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "سید علی‌اکبر حاج سیدجوادی " است که تقدیم حضورتان می‌شود.

چشمم که به بدنش افتاد جا خوردم!

نوید شاهد- «چشمم که به بدنش افتاد جا خوردم. پر از جای زخم و ترکش بود. خودم تا آن موقع زخمی نشده بودم. خجالت کشیدم ...» ادامه این خاطره را از زبان همرزم شهید "سید علی‌اکبر حاج سیدجوادی " را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه