دوشنبه, ۰۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۴
شهید علی اکبر عسگری فرزند یداله در سال 1340 در ساوه چشم به جهان گشود. او در تاریخ 12/9/59 در جبهه سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهد شهادت را نوشید و به لقاءالله پیوست.

بسمه تعالی
شهيد علي اكبر عسگري در سال 1340 در قريه اي از اطراف ساوه ديده به جهان گشود. پس از چند سالي خانواده شهيد به تهران عزيمت نمودند و شهيد عسگري تحصيلات ابتدائي خويش در دبستان پيرنظر تهران به پايان رسانيد. سپس خانواده شهيد به قم مراجعت نمودند، سال اول راهنمائي را نيز در قم تحصيل نمود. به دليل اينكه خانواده ايشان از نظر مادي وضع خوبي نداشتند مجبور به ترك تحصيل شد و مدتي مشغول به كار بود، شهيد اخلاق و رفتار اسلامي خوبي داشت و هميشه در مساجد و تكيه ها براي سخنراني و نماز جماعت حاضر مي شد. دركودكي علي اكبر چه از نظر جسمي و چه از نظر روحي كاملاً در بين بچه ها كه بازي مي كردند معروف بود و در بعضي مواقع برخوردهايي كه با آنها داشت اين امر را ثابت مي كرد.

نامبرده در كودكي از نظر تحصيل بهره چنداني نبرد. يك تعداد بر اثر فقر فرهنگي و خفقاني كه رژيم به كشورحاكم نموده بود و يك تعدادي بر اثر فقر مادي خانواده بود. پس از ترك تحصيل نيز به كار مخصوصي اشتغال نيافت.

علي اكبر از كوچكي علاقه شديدي به ساختن و كشف نمودن وسايل داشت، هر موقع وسايل برقي و چرخي و غيره خراب مي شد درست مي كرد و مدتي حدود سه ماه به آموزشگاه براي آموختن سيم كشي رفت و پس از آن 19 دي پيش آمد. او هميشه در تظاهرات شركت فعال داشت. شعارهاي جديد تنظيم مي نمود و به مردم مي آموخت. كمتر تظاهرات يا راهپيمائي كه اكثراً در آنها درگيري با مامورين بود كه او شركت نكرده باشد. یک روز که حكومت نظامي بود و با دوستانش در نيروگاه بودند مامورين را به سنگ بستند وآنها بر روي مردم رگبار مي زدند. آري شهید در زمان انقلاب زحمات زيادي كشيد و كاملاً آشكار بود كه زندگي وي با سابق خيلي تغيير كرده است. يكبار در تظاهرات مامورين او را دنبال كرده بودند تا اينكه به خانه شان رسيده بود و باز هم به پشت بام رفتند و شعار مرگ بر شاه را فرياد كشيده بود كه مامورين در تاريكي شب ديوانه وار به اطراف و هوا شليك مي نمودند.

شهید عسگري كسي بود كه علاقه زيادي به رهبر انقلاب داشت و چنان عشقي به او مي ورزيد كه هميشه قبل از اينكه به سپاه پاسداران بيايد مي گفت: حاضرم دست به هركاري براي رضاي خدا و امام بزنم و بعضي وقتها مي گفت بايد اسلحه بدست بياوريم و به كوهها رفته و سپس در هر فرصت ضربه اي به رژيم بزنيم.

كه طولي نكشيد و انقلاب پيروز شد. پس از پيروزي انقلاب كار به خصوصي نداشت، در سياست روز فعالانه شركت داشت و در تمام راهپيمائي ها شركت مي نمود. در برنامه كردستان كه امام اعلام نمود ارتش ضد انقلاب را سركوب نمايد همانند ديگر اقشار بيدار و انقلابي مردم قم به حضور امام رسيدند كه براي سركوبي ضدانقلاب امام اذن جهاد بدهد و علاقه زيادي كه به حراست و پاسداري از جمهوري اسلامي و شهادت داشت سبب شد كه به سپاه پاسداران ثبت نام نمايد و پس از قبول شدن و ديدن آموزش در تاريخ 58/10/13 عضو سپاه شد و در سپاه هم كه بود از روحيه و اخلاق بسيارخوبي برخورداربود.

وقتي كه امام امت به تهران مراجعت فرمودند با امام به تهران رفتند تا اينكه به ماموريت سنندج اعزام شدند و پس از حدود دو ماه كه در سنندج بودند به قم بازگشت و سپس به بيت امام در تهران رفت و پس از اينكه در تهران بود جنگ شروع شده بود و مزدوران صدامي حملات دژخيمانه خود را براي شكست دادن به جمهوري اسلامي ايران گسترش داده بودند. تا اينكه برادر عسگري وقتي كه به قم آمد داوطلبانه با عده اي از برادران به جبهه رفت و پس از اينكه درگيريها بوجود آمده بود كه در نامه اشاره نمود كه حدود 30 مزدور عراقي را كشتند، بالاخره درتاريخ 12/9/59  همراه با خيل شهداي راه حق به ملكوت اعلي پرواز نمود و به لقاءالله پيوست كه روحش شاد باشد و دشمنان امام و اسلام نابود و راه شهدا هميشه پيروز و پايدار باشد.
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده