شهدای سیزدهم آبانماه
شهید علی ابوطالبی، شانزدهم بهمن 1342، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش غلامعلي و مادرش، صديقه نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته ریاضی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. سيزدهم آبان 1362، با سمت تك تيرانداز در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به سر شهيد شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.

مختصری از زندگینامه شهید والامقام علی ابوطالبی

شهید علی ابوطالبی در سال 1342 در تهران به دنیا آمد. از همان کودکی و نوجوانی فردی کوشا در یادگیری درس و فرا گرفتن قرآن مجید بود. پس در گروه بسیج محل عضوی فعال شد و از آن طریق به جبهه‌های حق علیه باطل راه یافت. در عملیاتهای متعددی شرکت و چندین بار هم مجروح شد ولی دست از کار خود برنمی‌داشت و به محض بهبودی مجدداً به جبهه می‌رفت. در همان دوران در یکی از عملیاتها زخمی شد و به بیمارستان هفت تیر تهران از اهواز منتقل شد. پس از دو سه روز که در بیمارستان بستری بود اقوام و آشنایان برای ملاقات شهید به بیمارستان رفتیم که در روز جمعه بود. زمانی که به بیمارستان رسیدیم و به اتاقی که شهید در آن بستری بود رفتیم و با تعجب فراوان متوجه شدیم که علی ابوطالبی در اتاقش نیست. تمامی بخشها را جستجو کردیم ولی نبود با ناراحتی همه به خانه برگشتیم. عصر همان روز که با بیمارستان تماس گرفتیم متوجه شدیم که صبح زود بدون اینکه پرستارهای بخش بفهمند از بیمارستان خارج و با آن حال مریض به نماز جمعه در دانشگاه تهران رفته بود و بعد از نماز دوباره بدون اینکه کسی متوجه بشود به بیمارستان آمده بود.

خاطره‌ای دیگر اینکه در آخرین باری که شهید ابوطالبی زنده و صحیح و سالم برای مرخصی به تهران آمده بود پدرش در مکه معظمه بودند. این شهید مرخصی‌اش تمام شده بود و می‌خواست دوباره به منطقه برگردد ولی با اصرار فامیل و آشنایان یک روز دیگر ماند تا پدرش هم او را دید و از او و بقیه فامیل که برای آمدن پدرش به منزلشان آمده بودند برای همیشه خداحافظی کرد و دیگر برنگشت تا اینکه بعد از حدوداً 10 سال جنازه‌اش را آوردند و دوباره خاطراتش برای همگان زنده شد.

آن شهید عزیز با وجود سن کمی که داشت از روحیه بالایی برخوردار بود و همیشه و در همان سنین کم سعی داشت که جوانان فامیل یا همسایگان را در شرکت در برنامه‌های این‌چنینی یا به جبهه رفتن تشویق می‌کرد.

و آخرین خاطره این که شهید علی ابوطالبی آنطوری که یادمان می‌آید شاتوت را بسیار دوست داشتند و علاقه خاصی به این میوه داشتند. بعد از شهادت ایشان پدر و مادرش قصد و نیت این را کردند که به نیت این شهید درخت شاتوتی را در باغچه حیاط خانه‌شان بکارند. مدت کوتاهی که از شهید شدن ایشان گذشت جوانه شاتوتی خود به خود در باغچه سبز شد که بعد از بزرگ شدن آن متوجه شدند که درخت شاتوت می‌باشد و الان با گذشت تقریباً 17 سال از شهید شدن آن بزرگوار این درخت هر سال از سال قبل کلفت‌تر شده و بار بیشتری هم می‌دهد که تمام شاخ و برگش در حیاط همسایگان رفته است و آنها هم از این درخت نظرکرده استفاده می‌کنند. محل شهادت این عزیز پنج وین عراق و سال شهادت ایشان 13/8/62 می‌باشد و هم‌اکنون قبر آن شهید عزیز در بهشت زهرا قطعه 44 می‌باشد.

منبع: اداره اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده