بوی دل انگیز باروت
جمعه, ۲۴ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۰
اگر عظمت و شکوه سربازان صدر اسلام را میخواهید مشاهده نمایید، در تک تک بچه های جبهه این عظمت نمایان است. ذره ذره خاک اینجا بوی خوش خون و هوای اینجا بوی دل انگیز باروت می دهد. بر لبان بچه های جبهه ذکر خدا و لحظه شماری برای به آغوش کشیدن شهادت را میبینی.
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید محمدجعفر آقاعلی عطــاران، نوزدهم فروردین 1344 ، در شهرســتان تهران چشــم به جهان گشــود. پدرش محمد، مشــاور املاک بود و مادرش اکرم نام داشــت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشــته ریاضی بود. به عنوان بســیجی در جبهه حضور یافت. بیســت و دوم آبــان 1362 ، در پنجوین عراق به شهادت رســید. تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده است. او را منصور نیز مي نامیدند.
متن نامه؛پدر، مادر، خواهر و برادر عزیزم سلام؛ امیدوارم که حالتان خوب باشدو صدا و نسیم نصر لشکریان اسلام را شنیده باشید و به مشامتان رسیده باشد. اینجا شور و غوغای دیگری است. اگر به دنبال ابوذر، میثم جعفربن می گردید باید به اینجا بیاید. اگر عظمت و شکوه سربازان صدر اسلام را میخواهید مشاهده نمایید، در تک تک بچه های جبهه این عظمت نمایان است. ذره ذره خاک اینجا بوی خوش خون و هوای اینجا بوی دل انگیز باروت می دهد. بر لبان بچه های جبهه ذکر خدا و لحظه شماری برای به آغوش کشیدن شهادت را میبینی. من هم در این بین هاج و واج مانده ام. شخصیت هایی را که تنها در سخنرانی ها و مقاله ها می یافتم در اینجا میبینم. قلبم از تفسیر، تحلیل و تبیین جبهه و حقیقت عرفانی اینجا باز می ایستد. اینجا از چانه زنی و غرغر خبری نیست؛ اینجا اقیانوس خون است و طوفان باروت. تمامی بچه ها امید شهادت در عملیات سراسری آینده دارند و برایش ثانیه شماری می کنند.
من در تیپ کربلا هستم. بله از اینجا تا کربلا فقط ۵۲۵ کیلومتر است. فعلا مشغول یادگیری انواع مین ها هستم و در هیئت جبهه مشغول خوردن و خوابیدن. کار با مین ها را تا حدودی یاد گرفتم و به احتمالی به یادگیری خمپاره هم خواهم پرداخت. تا خدا چه خواهد.
به امید دعاهای روزانه و شبانه شما
۱۷ اسفند ۱۳۶۰
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ
نظر شما