وصیتنامه شهید علی اصغر اولادی قادر کلایی در سالروز شهادت
بسم الله الرحمن الرحيم
بكوچيد سبك وسنگين و پيكار كنيد با مالها و جانهاى خود در راه خدا ، اين بهتر است براى شما اگر بدانيد .
بنام آن خدائى آغاز مىكنم كه مرگ و حيات ما بدست اوست و خالق هستى و رب العالمين است . بنام آن خدائى كه مشترى جانهاى مؤمنين و مقربين درگاهش در اين دنيا با اجر و مزد و پشتوانهاى بس گرانبها چون بهشت برين است .
نوشتن وصيت نامه براى كسى كه عمرى را به بيهودگى گذرانده و درمعصيت بسرمىبرده است و روسياه در پيشگاه خداى منان در اين سراى فانى و آن وادى ابدى است كارى بس دشوار است ، ليكن جهت اداى دين و تكليف الهى و به عنوان آخرين كلام برخود ضرورت مى دانم كه اين چند جمله مختصر را روى كاغذ بياورم :
مملكتى كه در وجب به وجب از سرزمين خون رنگش شهيدى به خون تپيده است و روزى نيست كه خون مظلومى بدست قابيليان زمان بر زمين ريخته نگردد و درموقعيتى كه حجت خداوند و صاحب الزمان امامت و رهبرى اين امت از بند رسته را توسط نائب برحقش امام خمينى به عهده دارد ، مسئوليتى بس سنگين برگردن معتقدين راه خدا و مشتاقان به لقاء الله و شيفتگان راه ائمه اطهار نهاده شده است و اين به منزله آزمايشى است سخت گران كه تنها بندگان خاص و مخلص خدا سر بلند و موفق از اين آزمايش الهى بيرون مىآيند و چه خوب حكمتى در آن نهفته است و اينجاست كه انسان ميتواند هم به درجه اعلى انسانيت كه همانا خليفه اللهى بودن است برسد و هم به پست ترين مقام و منزلت كه سقوط در قعر اسفل السافلين است نزول كند .
و اكنون زمان آن رسيده است كه احكام و آئين پربار و حياتبخش اسلام را كه منبعث از قرآن كريم و منطبق بر سنت رسول الله مىباشد دركشورمان پياده كرده در اين راه پر فراز و نشيب تجربهاى اندوخته فرا راه ساير امت مستضعف و دربند كشيده جهان باشيم .
زمان آن است كه به نداى « هل من ناصر ينصرنى » امام امت كه فرزند خلف امام حسين (ع) است لبيك گفته ، جان بركف در راه خدا از مال و جان و همه چيزمان بگذريم و وابستگيهاى دنيوى را به كنارى بگذاريم و غير خدا و راه خدا به هيچ نينديشيم .
وقت آن رسيده است كه به فرياد مظلومان رنجديده و ستم كشيده عراق ، فلسطين ، افغانستان ، اريتره و ..... كه از ستم جابرين زمان بستوه آمده و از خداى خود طلب ولى و ناصرى مىكنند تا بتواند آنان را از اين جهنم ظلم و خفقان و جور سلاطين نجات دهد ، لبيك گفته و در راه خدا ازمال و جان خود دست كشيده و رخت جهاد بربنديم و عروس خوشبختى شهادت يا پيروزى كه هر دو از يك نسخ و از يك مقوله هستند در آغوش بگيريم و وقت آن است كه با علم و عمل و ..... اخلاق پسنديده ؟؟؟ نطفههاى انقلاب را دركليه كشورهاى جهان ببنديم و پرچم اين دين الهى منطبق بر فطرت انسانها را كه اساس خلقت و تكميل ؟؟؟ بر آن پايه ريزى شده است ، در سرتاسر جهان كفر زده عصر حاضر به اهتزاز در آوريم .
و چند كلامى با تو اى مادر با ايمان و بهتر از جانم ، افتخار مىكنم به اين چنين مادرى كه تنها يار و مأمن من بعد از خدا بودى . و تو تنها مادر نبودى بلكه پدر هم برايم بودى . آفرين بر تو كه با تحمل همه گونه سختيها و مشقتها فاطمهوار و زينبگونه فرزندانى را در دامان پاك و مطهرت پرورش دادى كه پيشانى عبوديت و بندگى را تنها براى خدا بخاك مىسايند . افتخار خلق و خالق بر تو باد .
و شما برادران و خواهران نسبى و دينىام يك لحظه دست از حمايت امام بر نداريد . عزم را جزم كرده و تمام وجودتان را غرق در اهداف عاليه اسلام و انقلاب اسلامى سازيد . گامهايتان را استوار كرده و در راه بثمر رساندن انقلاب اسلامى اين خونهاى شهدا هيچگونه تزلزلى بخود راه ندهيد خود را بسازيد سپس فرزندانتان را طورى تربيت كنيد كه ادامه دهندگان راه مقدس شهداى اسلام و وفاداران واقعى آرمان مقدس اسلام باشند . در خط ولايت فقيه باشيد و چنگ به اين ريسمان الهى بيندازيد تا از صراط مستقيم هدايت و رستگارى منحرف نشده ، وارد در خط ضلالت و گمراهى نشويد .
خدايا تو خود شاهدى كه من مدتها بود كه انتظار چنين روزى را مىكشيدم تا شهد گواراى شهادت را نوشيده و اين توفيق عظيم نصيبم گردد . چون تو خود آن را فوزى عظيم دانستهاى و برترين درجات و عاليترين مقام را براى شهيد و مقام شهادت توصيف كردى . چه روزها و شبهائى كه ملتمسانه ازخداى تبارك و تعالى درخواست ميكردم كه خداوند منان و رحمان قطعه اى از اقيانوس بيكران و بىمنتهاى رحمت خود را شامل حالم كرده و مرا به مقام والا و گرانبهاى شهادت مفتخر كند و مرا به لقاء خود برساند . اعتراف مىكنم كه وجود حقير نتوانست ثمرى براى انقلاب و مردم نجيب و شهيدپرور داشته باشد ، شايد با خون ناقابلم ذرهاى اين بارمسئوليت را انجام داده باشم و پيام رسالت و مسئوليت و ارزش خليفه الهى بودن انسان زيستن و انسان مردن را به گوش تمام عصرها و همه نسلها برسانم .
خدايا اين شهادت را از حقير بپذير ومرا نااميد ومأيوس نساز ، آنچه را كه صلاح تو در آن است برايم قرار ده . امام امت را در كف حمايت خود قرار بده . سلامتى و طول عمرى به اندازه عمر آفتاب به او عطا فرما ، مؤمنين را لحظه اى به خود وامگذار . توبه اين حقير ذليل مسكين و مستكين را بپذير . عاقبت مسلمين را ختم بخير بگردان . فرج امام زمان را نزديك بگردان .
ضمنا در پايان برادرم را به عنوان وصى و اصغر اولادى را به عنوان ناظر قرار دادم . پول و دارائىام را جمع كرده (بلا استثنا ) سه قسمت كنيد ، دو قسمت را وقف بنياد شهيد و حساب 100 امام كرده و يك ماه روزه قضا و شش ماه نماز قضا برايم بخوانيد يك سوم ديگر را صرف مراسم دفن ، ....كنيد .
مراسم را خيلى ساده بجا آوريد و در قطعه شهداى بهشت زهرا دفن كنيد . در قبرم مقدارى از خاك تربت كربلا بگذاريد . از چهل مؤمن تأييديه بگيريد كه من در اين دنيا مسلمان و مؤمن بخدا بودم و تأييديه را در قبرم بگذاريد درمراسم تشييع جنازه و غيره گريه نكنيد تا مبادا دشمن شاد شود . هرگز لباس سياه عزا نپوشيد چون من زنده هستم و روحم ناظر و شاهد است .
والسلام على عبادالله الصالحين
انتهای پیام/
منبع: مرکز اسناد ایثارگران تهران بزرگ