وصیت نامه پاسدار شهید رحمان جاویدان
وصیت نامه پاسدار شهید رحمان جاویدان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون و اجعلنی من حزبک فان حزبک هم المفلحون و اجعلنی من اولیائک فان اولیائک لاخوف علیهم و لا هم یحزنون
بارالها: مرا از لشگر خود قرار بده زیرا سپاه تو فقط پیروزند و از حزب جیش خودت قرار داده زیرا حزب تو فقط رستگارند واز اولیاء خود قرارم ده زیرا اولیاء تو هستند که خوف و ترس برایشان نیست و حزن اندوهی ندارند.
با درود بر امام و سلام برنائب برحقش امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و ملت شهیدپرور ایران و سلام بر شهیدان از صدر اسلام تا کربلاهای خونین ایران و سلام برخانواده عزیزم: بر هر مسلمان واجب است در شب اول روضو دوم وصیت نامه در زیر سرش باشد.
من برای پاسداری و حراست از انقلاب که یک فریضهای است واجب به جبهه میر وم تابا یزیدان زمان بجنگم و در این راه اگر دشمن را شکست دهیم پیروزایم و اگر بظاهر شکست بخوریم باز هم پیروزایم و اگر کشته شویم باز هم پیروزایم زیرا ما حق هستیم و حق پیروز است و علت اینکه این راه را انتخاب کرده ام میخواستم دنباله رو راه شهیدان کربلا حسین (ع) و شهیدان کربلای این زمان باشم و با عشقی که بخدای خودم داشتم بسوی او میشتابم و خون من برای اسلام و کتاب خدا هیچ ارزش ندارد شاید بتوانم با این خون خدای خود را راضی کنم.
و ای خانواده عزیزم بلخصوص مادرم: مادرم و برادرانم و خواهرم من چنین درک نمودم که تازه به دنیا آمدهام و این 20 سال عمرم را به ذلت و بی خبری گذرانده ام شما مرا بزرگ کردید و به من راه و روش زندگی کردن را آموختید و من چگونه مردن را خود آموختم و انتخاب نمودم؛ ما فرزندان امانتی هستیم که از طرف الله نزد شما سپرده شده ایم بنابراین هر زمان که خدایمان اراده نمائید ما را از شما خواهد گرفت چه پهلوی شما باشیم و چه دور از شما در جبهه؛
نمیتوانم یک لحظه دور از این جبهه های حق علیه باطل بسر ببرم و تا آخرین لحظه خون از این جبهه دست برنمیدارم.
مادرم هر مالی که خداوند به انسان داد باید خمس آن را بدهد من فکر میکنم بهترین ثروت شما ما فرزندان هستیم پس اگر شهید شدم مرا خمس فرزندان خود حساب کن اگر شهید شدم برایم گریه نکنید و سیاه نپوشید برای من هلهله بزنید زیرا من با خدای خود قسم خوردهام که تا آخرین قطره خونم و تا آخرین تکه بدنم در راه او جان فدا کنم وقتی هلهله شما را میشنوم شاد میشوم. چند کلمه با برادرانم: برادرانم شما ها وارث لباس رزم میباشید شما باید تداوم بخش راه تمام شهیدان باشید و نباید مهلت خشک شدن خون شهیدان را بدهید و باید با ریختن خون مستکبران راه شهیدان را تداوم و لاله های سرخ تاریخ را آبیاری کنید و با ریختن خون مزدورانی چون صدام و منافقین که همگی آب به آسیاب دشمن میریزند درخت نوپای انقلاب را آبیاری نمایید.
برادرانم چه کسی غیر از شماها مرا بپا خواهد داشت از آن پس که پرچمی سرنگون شده باشم جز شماها که نشسته اید برخیزید و تداوم بخش را هم باشید و تنها، شهادت میتواند گلوی تشنه 20 ساله ام را سیراب نماید و از کانال شهادت است که راه حسین (ع) تداوم مییابد.
اینک که شماها را بخاطر خدا و رسول خدا ترک کردم و عازم جبهه شدم و علیه کفار بعثی میجنگم قلبم با شما خواهد بود؛ آنگاه که بوسیله گلولههای دشمن تکه و پاره میشوم در آن موقع نیز با شما خواهم بود و به شما توصیه میکنم که همیشه گوش بفرمان امام عزیزمان فرمانده کل قوا و بنیانگذار جمهوری اسلامی و قلب سنگرنشینان رهبر مستضعفان باشید و از حرفهای گهر بار او استفاده بنمائید و از این نعمت گرانبهای که خداوند نصیب ما کرده است استفاده بنمائیم. امیدوارم که هر قدمی برمیدارید برای راضای خدا باشد اگر با خدا بودی خدا با توست خداوند میفرمائید که اگر تو 10 قدم بیائید من 100 قدم بسوی شما ها میآئیم.
چند وصیت:
1-جزء به برادرم نظربک جاویدان به کسی دیگر بدهکار نیستم.
2-چهار یک خانه را به مادرم بدهید و فراموش نشود.
3-سهمی که از خانه بمن عهده دارد و به برادر زاده ام علی جاویدان بدهید یادتان نرود.
4- درباره دختر پری هرچه که برایش خرج کرده ام، مثل شیرمادرش حلالش باشد و حق چیزی گرفتن از آنها ندارید و اگر بگیرید من راضی نیستم.
و در آخر وصیت میگوئیم این چند کلمه که در آخر وصیت نوشته ام امیدوارم که مو به مو اجرا شود ممنون هستم. مادرجان شیرت را حلالم کن مثل مادران دیگر که نوجوانشان را از دست میدهند و میگویند خدایا شکر کن من هم یک پسر به اسلام هدیه کردم، امیدوارم که تو هم صبر داشته باشید مثل دیگر مادران شهیدان مادرجان از تو خیلی ممنون هستم همانطور که مرا به جبهه فرستادی و به من گفتی برو خدا نگهدارت و با یک دستت قرآن ودست دیگرت پسرت را به اسلام و قرآن هدیه کردی ممنون هستم. امیدوارم که مسجدها را خالی نکنید مسجد سنگرماست. مسجد سنگر است، مسجدها را خالی نکنید امام خمینی. امام را دعا کنید امام را تنها نگذارید پشتیبان ولایت فقیه باشید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
چند کلمه با مادرم: مادرم همانگونه که هرمالی خداوند به انسان داد باید خمسش را بدهد من فکر میکنم بهترین ثروت شما ما فرزندان هستیم پس اگر شهید شدم ما را خمس فرزندان، خود حساب کنید و اگر من شهید شدم یا مفقودالاثر شدم هیچگونه ناراحت نباشید چونکه مادر راه خداوند تبارک و تعالی میرویم مادرجان خداوند ما را آفریده است و خودش ما را خواهد برد نه فقط ما را بلکه همه انسانها را امیدوارم که شاد باشید تا دشمنان درونی بیرونی عزا داشته باشند مادرجان اگر شما در عزای من شاد باشید دشمنان اسلام عزا میگیرند و پس بهتر از اینکه در عزای من شاد باشید تادشمنان عزا بگیرند. والسلام
چند کلمه با همرزمانم:
ای هم نفسان بودن و آسودن ما چیست
یاران و عزیزان همه کردند سفر.
ماندن ما چیست.
بشتاب رفیقان که عزیزان همه رفتند.
ساکن شدن و راه پیمودند ما چیست.
به
شهادت تاریخ هیچ قدرتی نمیتواند آتش قلب ملت مظلومی را که برای رسیدن به ازادی و
استقلال قیام کرده اند فرو نشاند اگر از راه دوری آغاز سخن میکنم اما بالیقین
میدانم که قلبهایمان در کنار هم است و مانند دانههای تسبیح از یک محور میگذرد برادران
در مقابل مشکلات همچون کوه استوار و پابرجا باشید و بدانید در این طلوع فجر پیروزی
از آن خداوند سبحان است چرا که خود او وعده پیروزی مستضفعان را داده است زندگی
هرچه باشد خواه ناخواه روزی به پایان میرسد و هر آن کس که از جنگ بگریزد عاقبت
مرگ به سویش میشتابد و برماست که در جبهه حق علیه باطل باشیم و مرگی را انتخاب
بکنیم که توشه ای برای آخرتمان باشد و یا به قول امام بزرگوارمان زندگیم که به
اسلام خدمتی نکرده شاید مرگم باعث خدمتی بشود.
ما چه راهی را به جزء راه سالار شهیدان کربلا امام حسین (ع) انتخاب بکنیم و از برادر و همقطاران رزمنده میخواهم که سلاح مرا از زمین بردارند نگذارن راهی را که رفتهام با مرگم تمام شود و آن را بر قلب کفار نشانه روند تا دگر بار هیچ قدرتی خیال تجاوز به حریم مقدس اسلام را در سر نپروراند و از شما میخواهم که تحت رهبری امام امت و پشتیبانی از ولایت فقیه و روحانیت مبارز از این انقلاب به خوبی پاسدارای کنید تابتوانید نگهبان و حافظ خوبی برای شهیدان باشید.
منبع: اداره اسناد بنیاد شهید تهران بزرگ