برای من مشکی نپوشید؛ زیرا راهم روشن است
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید محمد بستان منش نیک، بیستم آبان 1340 در شهرســتان تهران چشم به جهان گشود. پدرش داود و مادرش حشمت نام داشت. تا پایان دوره متوســطه در رشــته مکانیک درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. نهم آبان 1363 ، با سمت مسئول مدیریت داخلي در دیواندره بر اثر انفجار مین شــهید شــد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.
متن وصیت نامه؛
سخنم را با سلام خدمت آقا امام زمان (عج) شروع می کنم. از آنجایی که بر هر مسلمانی واجب است که وصیت نامه خود را قبل از اینکه از دنیا برود بنویسد، من نیز وصیت خود را می نویسم.
اشهد ان لااله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله اشهد ان علیا ولی الله
در اول می خواهم اعتقادم را به دوازده امام و انتظارم را نسبت به ظهور حضرت مهدی (عج) بگویم. از اولی که جنگ شروع شد همیشه آرزو داشتم در این جنگ تحمیلی، که توسط جهانخواران به کشور ما تحمیل شد، شرکت مستقیم داشته باشم؛ بالاخره به این آرزو رسیدم. اکنون خودم را در جبهه میبینم و در قبال دینم احساس تعهد می کنم.
در اینجاست که دست به دعا بلند می کنم و از خدا می خواهم که در رختخواب از دنیا نروم، اگر قبول کند مانند مجاهدان راهش، جانم را در راه دینش، در جبهه ها فدا کنم. اگر در جبهه ها کشته شدم، ثواب مجاهدان راه خودش را برایم محسوب کند.
برای خانواده عزیزم و مردم وصیت هایی دارم؛ به مردم و شما خانواده ام، توصیه می کنم که دست از پیروی امام خمینی برندارید و همیشه درخط امام باشید؛ چرا که خط امام خمینی، خط سرخ محمد (ص) و آل محمد است.
اگر شهادت نصیبم شد، آنهایی که ولایت امام را قبول ندارند و پیرو خط امام نیستند در تشییع جنازه من حاضر نباشند و برای من گریه نکنند.
شما پدر و مادر عزیزم، خودتان را برای مصیبت ها آماده سازید. در مقابل سختی ها صبور باشید که خدا میفرماید: صابرین از اهل بهشتند. اجر خود را ضایع نکنید. هیچگاه زبان به شکایت باز نکنید و چیزی را که از قدر و منزلت الهی شما می کاهد بر زبان نیاورید. پیوسته پیرو خط امام باشید. شما را به تقوی و پیروی از اوامر خدا توصیه می کنم. کودکان خود را پیوسته برای ادامه راه شهیدان ترغیب و تشویق نمایید.
پس از حساب و کتاب اموالم، ضمن خرید کتاب و اهدای آن به کتابخانه، باقیمانده مالم را به عنوان رد مظالم به فقیه بدهید. برای من مشکی نپوشید؛ زیرا راهم روشن است و چشم بسته در این راه نرفته ام. در پایان از همگی خداحافظی می کنم و از همه طلب حلالیت می نمایم.