شاید خداوند عمل ناچیز و بی ارزش مرا قبول کند
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ: شهید حبیب الله احسانی/ فرزند عباس در بیست و پنجم بهمن ماه سال 1339 در شهر تهران چشم به جهان گشود و در بیست و ششم بهمن ماه سال 1359 در گیلانغرب بدرجه رفیع شهادت نائل شد و مزار پاک آن شهید در بهشت زهرا (س) می باشد.
متن وصیت نامه شهید حبیب اله احسانی را در ادامه می خوانید؛
شهادت می دهم که اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولیالله و سلام و درود فراوان به امام زمان، بت شکن جهان و یاری دهنده ی مستضعفان، درهم کوبنده ی ستمگران ، حضرت مهدی )عج( و سلام و درود فراوان بر نایب او، موسی زمان، فرزند ابراهیم خلیل الله، عصاره ی راه هابیلیان ، رهبر عالیقدر، بنیان گذار جمهوری اسامی ایران حضرت آیت الله العظمی امام خمینی و سلام و درود فراوان به تمام شهداء راه اسلام از اولین شهید اسلام سمیه تا آخرین شهداء غرب و جنوب کشورایران.
سلام بر پدر و مادر عزیزم. پدر و مادرم شما باید خوشحال باشید که پسرتان در
راه خدا به درجه ی رفیع شهادت نائل شده است. امیدوارم که خدای باری تعالی از گناهان من بگذرد و شهادت مرا قبول کند. شاید خداوند تبارک و تعالی عمل ناچیز و بی ارزش مرا قبول کند و من هم بتوانم در زمره ی شهدا قرار گیرم. پدر و مادرم، شما باید چون کوه استوار باشید.
مبادا یک وقت برای من متأثر شوید. پدر و مادرم شما باید افتخار کنید که پسر کوچکتان در جهاد فی سبیل الله به شهادت که رفیع ترین و بزرگترین مقام
است نائل گشته است و به ماء اعلی پیوسته )انالله و انا الیه راجعون( ما از خدائیم و به سوی خدا می رویم. مالک اول من خداوند تبارک و تعالی است و هرچه او خواست ما راضی هستیم به رضای او. مادرم مبادا به حال من گریه کنی و باید زینب وار چون کوه استوار باشی. مگر نباید انسان در راه خدا از عزیزترین کسانش و بهترین چیزهایش
بگذرد.
مگر ابراهیم خلیل الله از عزیزترین کسش اسماعیل پسرش نگذشت و در راه خدا او را به قربانگاه نبرد تا در راه اسلام عزیز و در راه خدا و به خاطر او قربانی کند؟ مگر مکتب سرور شهیدان حسین بن علی نیست؟ مگر حسین ابن علی در راه اسلام خونش نریخت تا درخت اسلام را آبیاری کند تا اسلام پایدار بماند؟ مگر راه ما راه سیدالشهداء نیست؟ مگر جان و خون ناقابل ما از حسین)ع( که در راه مکتبش ایثار کرد پر ارزشتر است؟ )البته که نه( پس دیگر چه غم و غصه ای، چه گریه هایی. باید خوشحال باشید و جشن بگیرید.
اول از خدا می خواهم که گناهان مرا ببخشد و بعد از پدر و مادرم می خواهم از گناهان من درگذرید و مرا حلال کنید. در خاتمه از خانواده ی عزیزم و تمام دوستان حلالیت می خواهم. والسلام.
منبع:اداره کل ایثارگران شهرداری تهران