نامه ای یادگار از من
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید محمدرضا آلويی، ســي ام شهریور 1351 ، در روستاي مامازند تابعه شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش نعمت الله، کبابي داشت و مادرش را جمیله می نامیدند. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان بســیجی در جبهه حضور یافت. ، در پانزدهم مرداد 1367 شــلمچه بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار او در بهشت زهرای شهرستان زادگاهش واقع است.
به نام خداوند بخشنده مهربان كه آفريننده ما هست. من اين را به عنوان وصيت نامه نمي نويسم، بلكه به صورت نامه اي است كه از من به يادگار مي ماند؛ اميدوارم كه اين چيزهايي كه در اين نامه براي شما نوشتم، به كار ببنديد و عمل كنيد. مادر از شما مي خواهم حجابت را حفظ كني و تنها جايي نروي. به خواهرانم مي گويم كه در ختم من گريه نكنيد و دوست دارم حجابتان را حفظ كنيد. به دختر هاي خود هم همچنين. دوست دارم بعد از من اگر جنگ بود، احمد نگذارد اسم من به زمين بماند و انتقام خون اين شهيدان را بگيرد ونگذارد امام تنها بماند.از برادرهايم مي خواهم جبهه ها را فراموش نكنند؛ چه از لحاظ مالي و چه از لحاظ جاني. اميدوارم هميشه به فكر جبهه ها باشند. خوب از علي آقا و اصغر آقا مي خواهم واقعاً من را حلال كنند؛ چون اگر در دكان آنها چيزي خوردم، پول ندادم و اگر راضي نمي شوند، من پول پيش مامان دارم، مي توانند از مامان بگيريد. همچنين داداش اكبر که مرا حلال كند. از مادرم مي خواهم پولي كه از بابا برايم مانده خرج مراسم من بكند و اگر چيزي باقي ماند، براي خود بردارد و اين را بدانيد كه من از همه شما راضي هستم. اميدوارم كه همه شما هم از دست من راضي باشيد. الان كه اين نامه را مي نويسم يك روز مانده به اينكه ما را به خط ببرند. مرا پيك دسته قرار داده اند. از تمام شوهر خواهرهايم حلاليت مي طلبم، مخصوصاً زن داداشهايم. از علي آقا مي خواهم هر شب جمعه مامان را بهشت زهرا بياوري چون من منتظر هستم.
خوب خداحافظ همگي شما
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ