یک هفته بعد از تو...
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید حســن بهادر نژاد، یکم شهریور 1339 ، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش نعمت الله و مادرش زلیخا نام داشــت. تا ســوم متوسطه در رشــته اقتصاد درس خواند. سال 1360 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیســتم مرداد 1361 ، در زادگاهش توسط سازمان مجاهدیــن خلق (منافقین) بر اثــر اصابت گلوله به گلو، شهید شد. مزار او در بهشت زهرای همان شهرستان واقع است.
حسن بهادرنژاد پس از گذراندن دوران کودکی به تحصیل پرداخت. وی یکی از شاگردان پر تحرک مدرسه بشمار می رفت. سرانجام میزان تحصیلات خود را به چهارم نظری رساند. پس از رسیدن به سن بلوغ، در جلسات قرآن، هیئت، مساجد و تکایا فعالیت می نمود. سال 1355 تقریبا 16 ساله بود که با دیدن اطلاعیه و عکس امام، شروع به مبارزه علیه رژیم شاه کرد. او با اتومبیلی که در اختیار داشت، اعلامیه های امام را در شهرها و روستاها پخش می کرد. یک سال بعد توسط ساواک دستگیر شد ولی چون مدرکی از او نداشتند آزاد شد.
مجروح بود اما خونش را اهداء کرد
وی در روز هفدهم شهریور، از ناحیه دست، مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود؛ اما با همان وضع به مجروحین کمک کرد و خون اهداء نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت کمیته انقلاب اسلامی درآمد و ماموریت هایی که به وی محول می شد انجام می داد. بعد از تشکیل سپاه پاسداران در سال 1359، به عضویت سپاه در آمد و مسئولیت روابط عمومی منطقه 4 را به عهده گرفت.
شهید بهادرنژاد فعالیت خود را در منطقه ای شروع کرد که توسط منافقین شناسایی شده بود . او که از مخالفان سر سخت منافقین بود، مورد تهدید و تعقیب منافقین واقع شد. هر روز به وسیله نامه و تلفن او را تهدید به ترور می کردند؛ می گفتند که تو باید از کار خود دست برداری. حتی روز دوم محرم سال 1360، مورد تعقیب قرار گرفت و از ناحیه پا مورد اصابت گلوله واقع شد.
او همیشه در محل کار و مسیر کار خود مورد تعقیب بود. در سال 1358، به مدت سه ماه در کردستان، با ضد انقلابیون داخلی در نبرد بود. مرداد ماه 1360، ازدواج کرد . بالاخره در بیستم مرداد 1361، مورد هجوم ناجوانمردانه منافقین قرار گرفت و به شهادت رسید. یک هفته بعد از شهادت او فرزند دختری به نام هاجر از او به یادگار باقی ماند.
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ
