خاطره‌‌ای از شهید «علی اکبر صادقی»
يکشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۱۶
در خاطراتی از شهید علی اکبر صادقی نوشته شده است: مادر شهید هنگام تدفین پیکر فرزندش نجوا می‌کند "خدایا از تو می‌خواهم عنایتی کنی تا فرزندم چشمانش را باز کند تا من مانند دوران حیاتش یک بار دیگر برای آخرین بار به چشمانش نگاه کنم" و در این هنگام، شهید چشم باز می‌کند تا درخواست مادرش را اجابت کند.

شهیدی که درخواست مادرش را اجابت کرد

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ، شهید ️«علی اکبر صادقی» فرزند محمدعلی در بیست و چهارم فروردین سال ۱۳۴۱ در شهر تهران و در خانواده مذهبی چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی ادامه داد و بعد از انقلاب به سپاه پاسداران ملحق شد.

شهید ️«علی اکبر صادقی» فردی با تقوی و خوش اخلاق بود، روحيه شهادت طلبی و ايثارگری قوی داشت. وی در سال‌های جنگ، پيک لشكر 27 محمد رسول الله (ص) بود و فرمانده حوزه 251 منطقه 17 بود و به مبارزه عليه باطل شتافت. در مدت حضور در جبهه دو بار مجروح شد و در نهایت در تاریخ نهم خردادماه 1367 در منطقه مريوان در عمليات والفجر 4 بر اثر اصابت ترکش به دو پا به شهادت رسید. مزار ایشان در قطع 29 بهشت زهرا تهران واقع است.

برادرش علی اصغر نیز شهید شده است. ️زمانی که پیکر شهید صادقی را در قبر می‌گذارند، مادرش آرام و قرار ندارد. به یاد حضرت علی اکبر خطاب به امام حسین (ع) می‌گوید: «یا اباعبدالله (ع)! من در مصیبت فرزندم گریه و زاری نمی‌کنم. تو هم در کربلا به بالین فرزندت علی اکبر رفتی و می‌دانی که چه حالی دارم و چه اشتیاقی دارم که یک بار دیگر روی فرزندم را ببینم و به چشمان او نگاه کنم.»

️و مادر باز هم ادامه می‌دهد: «خدایا از تو می‌خواهم عنایتی کنی تا فرزندم چشمانش را باز کند تا من مانند دوران حیاتش یک بار دیگر برای آخرین بار به چشمانش نگاه کنم. یا امام حسین (ع)! به حق علی اکبرت دوست دارم چشمان فرزندم را که بسته است، مانند زمان حیاتش باز ببینم و به آن نگاه کنم.»

️در این هنگام شهید چشم باز می‌کند تا درخواست مادرش را اجابت کند. نگاهی که در قاب دوربین هم ثبت می‌شود.

 

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده