نامه های شهدا

نامه های شهدا
وداع عاشقانه شهید «ابوالحسن ایرانی» با خانواده

نامه‌ای از سنگر تا خانه

در بحبوحه جنگ، شهید« ابوالحسن ایرانی » نامه‌ای پر از مهر و دلداری برای همسر و فرزندانش نوشت. او با کلماتی سرشار از عشق و امید، از صبر و استقامت سخن گفت و آرزو کرد که روزی در کنار خانواده، طعم پیروزی را بچشند. این نامه، گواهی بر ایمان، مسئولیت‌پذیری و فداکاری شهدا برای وطن و عزیزانشان است.

نفیسه جان در نمازهایت برایم دعا کن| نامهِ شهید «رضا جنیدی‌جعفری»

شهید «رضا جنیدی‌جعفری» در نامه‌ای خطاب به خواهرش نوشت: «نفسیه جان الان درون سنگر نشسته‌ام و پای شعله فانوس دارم نامه می‌نویسم که نمی‌دانم با چه زبانی از شما تشکر کنم که پاکت و کاغذ فرستادی و دوست دارم عمری باقی باشد تا بتوانم این محبتها را جبران کنم. نفسیه جان در نمازهایت به جان عزیز امام دعا کن که این امام عزیز بود که را عزت بخشید.»

اسلام امانتی است در دست‌مان که با خون هزاران شهید به ما رسیده است

شهید «مجید قدس» در نامه‌اش به خانواده می‌نویسد: «پدر جان! اسلام امانتی است در دست ما که با خون هزاران شهید به دست ما رسید. پس وظیفه ما است که از اسلام دفاع کنیم و در این راه از هیچ کاری دریغ نکنیم چه با دادن فرزند و چه با دادن مال.»
برگرفته از نامه‌های دفاع مقدس؛

دوست دارم مثل تو در جبهه باشم

«کامبیز جان من دوست دارم مثل تو در جبهه باشم و در راه شکر نعمت‌های خدا تا جان در بدن دارم یک قطره خونم را برای رضای خدا از دست بدهم، ولی افسوس از این است که سنم کم است افسوس که مانند تو نیستم ...» این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
برگرفته از کتاب نیستان؛

آرزو دارم که روزی دو نفری برای رضای خدا نگهبانی دهیم!

نوید شاهد - «آرزو داشتم که روزی دو نفری در یک سنگر برای رضای خدا نگهبانی می‌دادیم. من که بسیار متاثرم از اینکه از دوستانم محروم هستم. باشد که انشاء‌الله این تئوری به مرحله اجرا برسد ...» این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

ویژه نامه «نامه های عیدانه شهدا»

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد شهرستان های استان تهران، به مناسبت آعاز سال جدید نامه های شهدا که مضمون تبریک «سال نو» را دارند، در اختیار کاربران قرار داده است.

نامه های شهید "مداح"

شهید «مجید مداح» در دوران حضور در جبهه نامه های از روی دلتنگی برای خانواده خود نوشته است که نوید شاهد به مناسبت سالروز شهادت این شهید سرافراز اقدام به انتشار آنها کرده است.

باز در کانون گرم خانواده گرد هم خواهیم آمد...

شهید "محمد بستان منش نیک" در نامه هایش به خانواده از تنگی خود می نویسد. در انتهای تمام نامه هایش آرزو کرده و امیدوار است که باز هم کنار هم جمع شوند و از دلتنگی در آیند.

زندگی را در اینجا با یاد شما عزیزان به سر می برم

شهید "بستان منش نیک" در نامه ای به خانواده اش چنین می نویسد: زندگی را در اینجا با یاد شما عزیزان به سر می برم. هیچ گاه محبت های شما پدر عزیز و مادر گرامی ام را فراموش نخواهم کرد. انشاالله خداوند توفیق دهد که گوشه کوچکی از این محبت های شما را بتوانم جبران کنم.

آنچه بر من در این چند روز گذشت...

شهید "محمد بستان منش نیک" در نامه اش از جبهه، برای خانواده اش از هر آنچه که در آن مدت برایش رخ داده بود می نویسد؛ از حضور در مراسم تجلیل شهدا و سفر کاری به اصفهان تا همین فرصتی که برای نامه نوشتن یافته بود.

نامه های دوستداشتنی

شهید "محمد بستان منش نیک" در نامه ای در رابطه با حس و حال خوب نامه های خانواده اش چنین می نویسد: چند روزی ست که در اینجا هستم و حتی یک نامه هم نوشتم. دیدن نامه شما مرا خیلی خوشحال می سازد. نامه گذشته شما را بارها تکراری خوانده ام.

در اين زمان سربازي مقدس است

شهید "سیدحسین اسفندفرد" در نامه اش ابتدا از برادران و خواهرش می خواهد که سنگر مدرسه را حفط کنند، چنین می نویسد: از آن ها جدي مي خواهم که سنگر مدرسه را خوب حفظ کنند. به برادرم حسن قوت قلب بدهيد و اگر واقعا نمي تواند درس بخواند، بيايد سربازي، هيچ اشکالي ندارد. در اين زمان سربازي مقدس است؛ چون براي اسلام و انقلاب است.

در جبهه هم به یاد خواهرم هستم

شهید "سیدحسین اسفندفرد" ضمن آنکه در تمام نامه هایش از احوال خواهران و برادرانش جویا بود، از راه دور از پدرش می خواهد تا با خواهرش بروند تا به قولی که به او داده عمل کنند و برایش ساعت بخرد!

نامه های مترجم

رزمنده های دوران دفاع مقدس رخدادها و اتفاقاتی که برایشان می افتاد از طریق نامه برای خانواده می نوشتند. شهید "سیدحسین اسفندفر" در نامه اش برای خانواده تعریف می کند: اگر از حال اينجانب حقير و کوچک شما خواسته باشيد، الحمدالله سالم هستم و هيچ ناراحتي ندارم. خانواده گرامي، حال من خيلي خوب است. در جنگ عليه صداميان کافر شرکت کردم و من مترجم بچه ها بودم.

از خداوند می خواهم، چگونه مردن را به ما بیاموزد

شهید "سیدحسین اسفندفرد" در نامه ای به خانواده اش، خطاب به پدرش چنین می نویسد: چگونه زيستن را که نیاموختیم، خودمان با کارکردن، استعداد و به ياد خدا بودن و عمل کردن به دستورات خداوندي، اسلام و قرآن را مي آموزيم. از خداوند متعال مي طلبم که چگونه مردن را به ما بياموزد؛ چه بهتر که با شهادت توام باشد.

امیدوارم عیدمان با پیروزی مقارن شود

شهید "عباس اسدی گماسایی" در نامه ای که به خانواده اش برای عید فرستاده بود، چنین آرزو می کند: انشاءالله كه اين عيد به اين امت شهيدپرور و شما با پيروزي رزمندگان اسلام خوش بگذرد.
دو نامه خواندنی از شهید غلامرضا باقی نژاد حاجی محمدی

شهیدی که رسول اكرم (صلى الله عليه و سلم) را در خواب ديد

شهید باقی نژاد می نویسد: وقتي كه به خواب رفتم امام خميني را در خواب ديدم، تا خواستند شروع به صحبت كنند، گفتم صبر كنید تا بروم قلم بياورم. زمانی که برگشتم ديدم چهره شان عوض شده و به صورتی نورانی در آمد. من همان جا به وجود ایشان پي بردم و شناختمشان؛ چون تمام اوصاف حضرت محمد (ص) را ديدم . خلاصه موقعيت را درك كردم و تقريبا به حمد افتادم. خيلي كوچكتر از آن هستم كه در نامه تفكرات خودم را برايتان نقل كنم.
مجمومه نامه های شهید "مهدی اسدالهی"

نامه؛ دلخوشی سربازی در شهری غریب

شهید اسدالهی در نامه خود به پدر گرامی شان دلتنگیش را چنین ابراز کرده است: هر چه زودتر نامه برای من بنویسید که دلخوشی یک سرباز که در یک شهر غریب است نامه است.
نامه های شهید "ابوالفضل عسگری دستجردی" منتشر شد

نامه های شهید "ابوالفضل عسگری"

بیست و سوم اســفند 1350 در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش محمود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوســطه در رشته تجربي درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان ســرباز ارتش فعالیت می کرد. بیســت و ، در پایگاه تپه سلیمان توسط نیروهاي 1372 یکم فروردین عراقي بر اثر اصابت گلوله به ســر، شهید شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.
نقش قزاق ها در دوران دفاع مقدس

نامه نگاری زیبای «شهید عبدالمطلب شادکام»، با برادر

حال من خوب است و بدون هيچگونه دردسر به يگان خودمان رسيدم. هوا بسيار گرم است. حال من خوب است، نگران حال من نباشيد.
طراحی و تولید: ایران سامانه