زندگینامه شهید بهمن جعفرپیشه
او حتی در آخرین لحظات که همسنگرش مجروح گردیده بود وجدانش قبول نکرد که او را در آن وضعیت تنها بگذار ،او خودش به تنهایی بدن دوستش را بر دوش کشید و دوستان دیگر که نظاره گر این عمل بودند از طریق دوربین به عمل او غبطه می خوردند که ناگهان خمپاره ای زوزه کشان آمد و دو همسنگر را در خاک خون پر کرد...
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید بهمن جعفرپیشه ششم بهمن 1348 ، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش احمد و مادرش زينب نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست و هفتم آبان 1367 ، در نهرعنبر توسط نيروهاي عراقي شهيد شد. تا كنون اثري از پيكرش به دست نيامده است.

و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون.

البته نپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود.

سخن را آغاز می کنیم در وصف شهیدی والامقام، شهیدی از تبار حسینیان زمان، شهیدی که باخدا و ذکر یا حسینش آخرین کلامی بود که در کربلای خونین ایران طنین انداخت. آری سخن در وصف یکی دیگر از سربازان آقا امام زمان (عج) است. شهیدی که ساده زیستن را آموخت و عاشق شدن را همچون مولایش آقا عبدالله، آری سخن در وصف یکی دیگر از جان برکفان خمینی سخن در وصف یکی از سربازان گمنام آقا امام زمان (عج) است، سخن در وصف رزمنده ای است که خمینی بر بازوانشان بوسه می زند، آری او گفت که سربازان امام زمان اول باید ساده زیستن را بیاموزند و چه بسا خود ساده زیست.

بهمن جعفرپیشه همچون دیگر شهدا راه و رسم بسیجی بودن را از امامش آموخت از رهبرش آموخت او با اخلاق و رفتارش در خانواده و بیرون از خانواده زبان زد خاص و عام بود، او معلمی بود برای دیگران و با سن کمش خوب خدایش را شناخت، خوب امامش را شناخت و خيلی زود از عالم ملک به ملکوت رجعت کرد. آری سخن در وصف شهیدی است که خدمت در جامعه اسلامی و فداکاری را آن جامعه اینطور تفسیر کرد. فداکاری در جامعه اسلامی تجلی همه خوبیهاست پاکی ها و براستی چه زیباست تفسیر یک سرباز گمنام از جایگاه جمهوری اسلامی.

او بارها در کلام و سخنانش در خانواده می گفت فداکاری مردان جمهوری اسلامی یادآور عزت ها و مردانگی کسانی است که بیش از ما می زیسته و یادآور مردان صالح خداست. آری شهدای ما در حیات و مماتشان سخن از عشق می گفتند سخن از یار می گفتند سخن از دوست می گفتند و به خوبی بال و پرزنان نزد معشوق رفتند و یار را در آغوش گرفتند.

حال به گوشه ای از زندگی کوتاه و پربار آن شهید می نگریم.

بهمن جعفرپیشه در سال 1349 در خانواده مذهبی در یکی از محلات تهران دیده به جهان گشود. در همان اوان کودکی عشق و علاقه ای فراوان به یاد گرفتن علوم دینی داشت. در دوران مدرسه از شاگردان محجوب و خوب مدرسه به شمار می رفت و با آن سن کم تمامی واجبات را انجام می داد البته فعالیت های او در مدرسه خلاصه نمی شد در ساعات غیر از مدرسه درمساجد دیگر محل همچون مسجد اباعبدالله تهرانپارس از نیروهای فعال و چشمگیر بود و همراه برادرانش در مسجد فوق خدمات ارزنده ای از خود برجای گذاشت.

او با سن کمی که داشت هیچگاه از پا ننشست و حتی زمانی که امام امت دستور به رفتن جبهه و پر کردن جبهه را داد او سر از پای نمی شناخت ولی پایگاه مربوطه از رفتن او ممانعت می کرد ولی او از پای ننشست و فعال تر شد. او عاشق بود و دنیا برایش مانند قفس.

بعد از مدتی داوطلبانه به خدمت سربازی رفت و دفترچه گرفت در صورتی که هنوز موقع آن فرا نرسیده بود حتی اصرار اطرافیان وقتی حوزه نظام وظیفه در او میسر واقع نگشت و او تنها در جواب آنها می گفت جبهه احتیاج دارد و ما باید برویم تا به خاک و کشورمان تجاوز نکنند. ما می رویم و شما ادامه دهنده راه ما باشید.

او در آخرین باری که به دیدن خانواده اش آمد از تمامی دوستان و آشنایان طلب آمرزش کرد و خواست که او را ببخشند و به مادر خود گفت مادرجان همچون حضرت زهرا (س) حجابت را سنگر خود قرار بده و با حجابت مشت محکمی بر دهان دشمنان انقلاب بزن.

او در آخرین عملیات شرکت کرد و چنان مردانه جنگید که به او لقب شکارچی تانک را دادند. او حتی در آخرین لحظات که همسنگرش مجروح گردیده بود وجدانش قبول نکرد که او را در آن وضعیت تنها بگذار د و گفت برادران نامردی است که او را اینجا بگذاریم و برویم. شما وسائل مرا ببرید من و او با هم می آییم. اگر کشته شدیم که ما هم هستیم و اگر آمدیم نجات پیدا کردیم .

او خودش به تنهایی بدن دوستش را بر دوش کشید و دوستان دیگر که نظاره گر این عمل بودند از طریق دوربین به عمل او غبطه می خوردند و به مردانگی او احسنت می گفتند که ناگهان خمپاره ای زوزه کشان آمد و دو همسنگر را در خاک خون پر کرد و دو دوست با هم به دیدار حق شتافتند و عاشقانه به سوی معبود پر کشیدند.

و از عالم ملک به ملکوت رجعت کردند با روی خونین...

یادشان گرامی وراهشان پر رهرو باد.


منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده