« نيمه پنهان ماه 12» روايت زندگي و خاطرات شهيد آبشناسان است كه از زبان همسرش بيان شده است. اين كتاب به كوشش مرجان فولادوند گردآوري و تدوين شد و در سال 1386 توسط انتشارات روايت فتح در77 صفحه به چاپ رسيد.
کد خبر: ۴۶۵۹۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۹
خاطراتی از شهید «محمد طایی»:
شهید «محمد طایی» خطاب به مادرش گفت: چقدر از زندگي نااميد شده ام و نمي دانم چه کار کنم. خواسته هاي تو هم مرا به آتش جهنم مي خواند. اينها را از خودم نميگويم، از قرآن مي گويم.
کد خبر: ۴۶۵۸۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
ناگهان رگهاي گردنش متورم شد. با چهرهي برافروخته دست زير كارتنهاي خرما زد. به طرف سنگر تداركات دويد و با عصبانيت فرياد زد:« به چه حقي به خودت اجازه داده اي كه خرماي مرغوب را به سنگر فرماندهي بياوري؟!»
کد خبر: ۴۶۵۸۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
به گفته دوستان و همرزمان، محمود از شهادت خود آگاهي داشت و براي رسيدن به لحظه موعود لحظه شماري مي كرد.
کد خبر: ۴۶۵۸۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
مادر شهید آبباز می گوید: محمد با قدم مبارکی که داشت به زندگی ما امید بخشید. او رنگ خدا بود و زندگی خود را صرف کارهای خیر می کرد.
کد خبر: ۴۶۵۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۲۰
خاطراتی پیرامون شهید «حسین زابلی زاده»:
شهید زابلی زاده در ایام عاشورا همراه هیأت های مذهبی به عزاداری امام حسین (ع) می پرداخت و خود را خادم امام حسین(ع) و رهرو او می دانست و یکی از مواردی که باعث شد با وجود کم سن و سال بودن به جبهه برود، علاقه زیاد به امام حسین(ع) و شهادت بود.
کد خبر: ۴۶۵۶۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۶
شهید "قاسم عزيزي بندرآبادي" به عنوان سرباز ارتش وارد جبهه شد و بعدها با سمت تک تیر انداز در سومار به شهادت رسید. خاطرات این شهید گرانقدر را از زبان مادرش بشنوید.
کد خبر: ۴۶۵۵۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۱۵
خاطراتی پیرامون «شهید حاجعلی بهزادي»؛
با شاخ و برگ درختها یک چهاردیواریِ کوچک گوشه ی باغ درست کرده بود و می رفت توی همان چهاردیواری که می گفت: «مسجدِ من » است، نماز می خواند.
کد خبر: ۴۶۵۱۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۹
کتاب «همرنگ خدا» به قلم سعید عاکف که از نویسندگان برجسته کشور می باشد و نگاهی به خاطرات سردار شهید "موسی درویشی نخل ابراهیمی " دارد توسط انتشارات ملک اعظم منتشر گردید.
کد خبر: ۴۶۴۶۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۲
خاطرات رزمندگان واحد اطلاعات عمليات لشکر ثارالله؛
ناباورانه نگاهش كردم عراقي ها نزديك مي شدند يكبار ديگر گفت: « برگرد»، با چشماني اشكبار عقب آمدم، عراقي ها رسيدند. صداي شليك در گوشم پيچيد. هر دو شهيد شدند .
کد خبر: ۴۶۴۳۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۳۰
خاطراتی پیرامون شهید «ابراهیم هندوزاده»؛
وقتي ابراهیم را روي برانكارد گذاشتند، هوس كردم ببوسمش. تمام بدنش را باندپيچي كرده بودند. خم شدم و پشت پايش را بوسيدم. بعداً لب و دستم تاول زد. سوم اسفند ماه سال 1364 در انگلستان شهيد شد.
کد خبر: ۴۶۴۳۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۹
حسین همه ي بچه ها را جمع کرد توي چادر و گفت: «ما براي نماز آمده ايم اين جا، الگوي ما اين نماز است و نبايد تعطيل شود، اگر تمام عالم را فتح کنيد، ولي نسبت به نماز بي اعتنا باشيد، ارزش ندارد.»
کد خبر: ۴۶۳۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۴
" شهید سید مرتضی نظم بجنوردی "
برادر شهید : سید مرتضی به مادرم گفته بود به جبهه می روم و می دانم که شهید می شوم و مثل حضرت زهرا قبری هم نخواهم داشت.
کد خبر: ۴۶۳۹۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۴
" شهید سید مرتضی نظم بجنوردی "
برادر شهید : تا مدتی شهادت سیدمرتضی در ابهام بود و پیکر او هم نیامد. بعد از سال 69 که آتش بس شد ما منتظر بودیم که خبری از سیدمرتضی بشود یا اینکه حداقل بدانیم که او اسیر شده است یا نه؟ که دوستانش خبر از شهید شدنش دادند و گفتند که او با تیر مستقیم شهید شده است
کد خبر: ۴۶۳۹۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۴
جهادگر شهید "شهرام طاهری" علاقه عجیبی به نظام جمهوری اسلامی و امام داشت و بسیاری از سورههای قرآن را حفظ بود و به آن عمل میکرد، در مرخصیها به تمام اقوام سر میزد و به فقرا و نیازمندان کمک میکرد.سرانجام جزیره مجنون وعده گاه این عاشق دلباخته با خدا شد.
کد خبر: ۴۶۳۶۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۲
امان الله شهبازی، پدر شهید منصورشهبازی در روایتی کوتاه از پسرش می گوید: شهید زمانی که از جبهه برمیگشت، می گفت من خجالت می کشم که به خانه بیایم زیرا یک عده به گلزار شهیدان و یک گروه به بیمارستان رفته اند و من به خانه آمده ام و شهادت نصیب من نشده است.
کد خبر: ۴۶۳۵۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
معرفی کتاب؛
«من و عباس بابایی» کتاب خاطرات شهید عباس بابایی با هم رزمش حسن دوشن است که از سوی انتشارات یازهرا منتشر شده است.
کد خبر: ۴۶۳۳۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۳
سروان پاسدار ، تکاور شهید مدافع وطن ، آقا محمد محرابی پناه
عقدمان خیلی ساده بود. چون تعطیلات عید بود و آزمایشگاه بسته بود، ما چهارم فروردین سال ۹۰ عقد کردیم. برای اوایل تیر تالار رزرو کرده بودیم که محمد دو هفته قبل مراسم مدام زنگ میزد و من را آماده میکرد که مراسم را کنسل کنیم؛ بعد فهمیدم که روز مراسم ماموریت باید بروند. قبل از این که عقد کنیم به من گفت: زود عقد کنیم تا برویم سفر سمت شمال منزل کمیل صفری تبار. ماهم راهی شمال شدیم و آنجا بود که باخانواده اقاکمیل آشناشدیم
کد خبر: ۴۶۳۰۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۰
نوید شاهد - شهید «علیرضا گیاهچین» با شروع جنگ به عضویت لشکر امام حسین (ع) در آمد و یک بسیجی به تمام معنا شد به طوری که در میان دوستان به بسیجی 24ساعته مشهور شده بود.
کد خبر: ۴۶۳۰۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۳۰
همزمان با سالگرد شهادت شهید "رضا ملکیان برمی" نوید شاهد سمنان خاطراتی از این شهید گرانقدر را منتشر می کند.
کد خبر: ۴۶۳۰۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۹