مروری بر زندگینامه پاسدار گمنام مفقود سیدحسین تاج زاده

سیدحسین تاج زاده در سال 1341 در خانواده مذهبی و فقیر در جنوب تهران چشم به جهان گشود. او قبل از رفتن بمدرسه معلومات کلاس اول را داشت پس از رفت به مدرسه شاگرد ممتازی بود. پس از دوره ابتدائی دوره متوسطه را در دبیرستان دارالفنون با موفقیت کامل طی کرد.
در کنار درس خواندن ده ترم انگلیسی در آموزشگاه شکوه خواند در قبال درس خواندن برای کمک هزینه تحصیلی بکار و فعالیت هم مشغول بود در پیروزی انقلاب سهم بزرگی داشت. در راهپیمائی همیشه شرکت میکرد بطوری که چندین بار از مامورین گارد مورد شتم و جرح قرار گرفته بود.
پس از پیروزی انقلاب که سالهای آخر درس را طی میکرد در شبانه روز شاید 4 ساعت هم نمیخوابید صبح به دبیرستان می رفت ساعت 2 بعداز ظهر به سرکار میرفت وتا ساعت 8 شب برای تامین مخارج زندگی کار میکرد و بعد از خوردن شام به بسیج مسجد محل میرفت و تا ساعت 4 صبح به پاسداری از محل میپرداخت پس از پایان تحصیلات متوسطه جهت خدمت سربازی دفترچه آماده بخدمت گرفت و سعی داشت که هرچه زودتر به سربازی برود تا بتواند در جبهه جنگ شرکت داشته باشد.
از اینکه حوزه نظام وظیفه چند ماه اعزام را عقب انداخت دیگر تحمل نداشت از این جهت خود را به سپاه معرفی کرد وقتی باو گفته میشد که صبرکن تا به سربازی بروی میگفت میترسم جنگ تمام شود و من در جنگ شرکت نکرده باشم از این جهت در سپاه استخدام شد پس از دوره آموزشی ایشان در نخست وزیری مشغول بخدمت شد ولی همیشه آرزو میکرد که به جبهه برود و مکرر از مسئولین درخواست رفتن به جبهه را میکرد تا اینکه با درخواست ایشان موافقت شد که به جبهه برود ولی آنجا ارزیابی جبهه باشد و بخط مقدم نرود ایشان به پادگان دوکوهه اعزام شد و آنجا با تلاش فراوان خود به گردان مقداد ملحق نمود تا بتواند یک بار در حمله شرکت داشته باشد بالاخره در حمله شرکت کرد.
نامهای که یک شب قبل از عملیات نوشته است میگوید که فردا شب، شب عشق بازیست شب رسیدن به معبود است شب تکرار شدن عاشورای حسینی است.شب عهد خود را محکم ساختن است و فردا شب، شب ملاقات بعضی با خداست و از خدا می خواهد که مرا نیز جزء این افراد قرار بدهد. راستی درسال 1341 که انقلاب شد امام عزیز فرمود که سربازان من در دامن مادرانشان هستند و آری این سرباز امام در آن روزها تازه متولد شده بود و با تربیت اسلامی و عشق به امام و نفرت برشاه و همه ظالمان بزرگ شد تا اینکه نقاص خون مظلومان پانزده خرداد و همه مظلومان انقلاب از شاه و رژیم کثیفش گرفته شد و امام عزیزمان به آرزوی بزرگش که نابودی شاه و پیروزی اسلام بود رسید شب عملیات فرا میرسد.
عملیات مقدماتی والفجر در آن عملیات با همکاری همه ابرجنایت کاران زمان به دست صدامیان و وفاداری منافقین ضد خلق به صدام و اربابانشان بسیاری از عزیزانمان مظلومانه و عارفانه شهید و مفقود و اسیر شدند پس از چندی خبر مفقود شدن سیدحسین بما رسید آری خواست خودش بود و آرزوی خودش که چنین شود این چنین مردن را ترجیح میداد. با یکی از دوستانش که پس از مفقود شدن ملاقات کردیم گفت یک شب که با حسین از حضرت عبدالعظیم برمیگشتیم ساعت 1:30 بعد از نیمه شب بود با موتور بودیم هوا مهتاب بود مهتاب همه جا را روشن کرده بود حسین گفت آرزو دارم که بدنم در بیابان افتاده باشد واین ماه بر آن بتابد و همه سیارات آسمان بر من نظاره کنند. آری این آرزوی حسین بود که بدنش هم چون جدش حسین (ع) در بیابان افتاده باشد.
وصیتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
من طلبنی وحدنی و من وجدنی عرفتی و من عرفنی احبنی، و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته ، و من عشقته قتلته، و من قتلته و فعلی دیته علی و من دیته علی و انا دیته: هرکس که مرا طلب کند مرا مییابد و هرکس که مرا یافت مرا میشناسد و هرکس که مرا شناخت دوستم میدارد و هرکس که مرا دوست بدارد عاشقم میشود و هرکس که عاشق من شد عاشقش میشوم و هرکس را که من عاشق شدم میکشمش و هرکس را که کشتمش خونبهای او برگردن من است و هرکس که خونبهایش بر من باشد خودم خونبهایش هستم «حدیث قدسی»
بدرستی که شهادت میدهم نیست خداوندی و معبودی بجز خدای یکتا که خالق هر دو جهان است و خلقت ما نیز بدست توانای اوست که بالاترین دستهاست و گواهی میدهم بر حضرت محمد (ص) که آخرین پیامبر وی است و حضرت علی (ع) و یازده فرزندش که جانشینان وی هستند و برای استمرار حرکت انبیاء آمدهاند و ولایت فقیه را در جامعه بعنوان نائب امام عصر در زمان خویش که به منزله مغز در جامعه است و پیروی از وی طبق آیه قرآن و اطیعوا... و اطیعو الرسول و اولی الامرمنکم اعم از مسائل سیاسی و مذهبی واجب است. چون پا به عرصه نبرد حق علیه باطل میگذارم و سفری را آغاز میکنم که شاید بازگشتش لقاءا... باشد مقصری که تمام مقربین و اولیاء آرزوی آنرا میکردند و آن مقصد شهادت سرخ است که از زمان هابیل تا انقلاب خونین حسین (ع) و از آنزمان تا انقلاب خونین امام خمینی استمرار داشته است حال بر آن شدم تا وصیتی چند با امت اسلامی بنمایم امتی که همچون ابراهیم هر روز و هر ساعت اسماعیهایشان را تقدیم خدا میکنند و جامعهای که در آن هر شش ستارهای به زمین می کشند و باز آسمان آن غرق ستاره های درخشان است که حامل پیام رفتگان هستند حال با این وصف چه بگوئیم برای این امت که تک تک فریادشان موعظهای است بس عظیم برای تاریخ و ایشان رسواگری هستند برای کل ظالمین در پهنه جهان سخنم را با آیهای از قرآن آغاز میکنم:
قل انما اعظمکم بواحده ان شومرالله فثنا و فرادا شما را دعوت میکنم به یک چیز و برای شما یک موعظه دارم و آن اینکه قیام کنید برای خدا آری برادران و خواهران بپرهیزید از هر غیرخدایی و روی آورید به خداوند و کاریتان، رفتارتان،کردارتان، گفتارتان، حرکاتتان عبارتنان برای خدا باشد و دریک کلمه الهی شوید و برخدا تکیه بر او پیروز خوایهد شد و این وعده خداوند است که شما را یاری مینماید. ان تنفوا ینصرکم ریثبت اقداقکم دیگر اینکه پیرو و رهبر عزیزمان خمینی بتشکن باشید و در هیچ شرایطی او را تنها نگذارید زیرا که او نائب امام زمان واز سلاله پاک پیامبران است و این حکومت که بدست پرتوان وی پایه گذاری شده است، امت اسلامی پس از حکومت عدل علی (ع) تابحال در انتظار چنین حکومتی بوده که هم اکنون شمهای از اسلام در این مملکت تبلور یافته و اگر همچون مردمان زمان خلافت علی (ع) به این حکومت بها ندهیم و اطاعت امر خدا و رهبر عزیزمان را ننمائیم و ناسپاسی کنیم به بلایی عظیم گرفتار میشوم و زمامدارانی همچون حجاج ابن یوسفها بر ما حکمفرمایی می کنند و این عذاب الهی در دنیاست و گرفتار عذاب اخروی نیز میشویم اگر قدر ندانیم سخنی چند با خانواده و دوستان و آشنایانم پدر و مادر عزیزم، که درقرآن کریم نیکی به شما توصیه فراوان شده است. و وصیناالانسان بوالدیه حسنا. و دیگر آیات و احادیث فراوان که نیکی به پدر و مادر در آن توصیه شده است. با اینحال من حق شما را ادا نکردم امیدوارم که از خطاهای این بنده حقیر درگذرید تا شاید خداوند نیز ما را مورد رحمت خویش قرار دهد و از گناهانمان درگذرد و از شما التماس دعا دارم و امیدوارم که از خدای بزرگ برای این بنده حقیر طلب مغفرت کنید و بخواهید که مرا جزء شهدا قرار دهد از کلیه خانواده هایشان و تمامی آشنایان تقاضا دارم اگر حقی از شما برگردن من است مرا حلال کنید و برایم از خداوند طلب مغفرت نمائید. و از همه شما میخواهم که در مرگم شکیبا و بردبار باشید چون ان اللله مع الصابرین صحبت دیگر با خانواده ام در رابطه با اموال و طلب و بدهی است که خود ایشان بر امور مالی من واقف هستند و هیج بدهی و طلبی از کسی ندارم بجز دو طلب از خدا دارم یکی توفیق زیارت کربلا و دیگر توفیق رسیدن به مقام والای شهادت است که انشاءالله به این دو مقصد خواهیم رسید و اگر دست تقدیر الهی بر ما مهلت نداد تا به بکربلا برسیم. شما ای آیندگان از رف ما کربلا را زیارت کنید و سلام مخلصانه مرا به 72 شهید کربلا و حسین بن علی (ع) برسانید. السلام علیک یا ابا عبدا... به امید پیروزی لشگر اسلام بر کفر جهانی و به امید ظهور حضرت مهدی (عج) و برپایی حکومت عدل جهانی بر هبری آنحضرت همیشه بخوانید: خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار. انشاءالله سید حسین تاجزاده
خدایا مرا سینهای ده که در آن عشق به خودت و مهر به اولیاء ت و خشم و نفرت به دشمنانت لبریز باشد. انشاءالله
خدایا مرا لحظهای به خودم وامگذار . خدایا مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار بده . خدایا به ما علم، ایمان، اخلاص عطا فرما . خدایا، ما را جزء مقربین به درگاهت قرار بده خدایا از خطاهای مادر گذر و مارا بیامرز خدایا شهدای ما را با شهدای کربلا محشور بگردان انشاءالله
منبع: اداره اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ