دلش همواره در جبهه ها بود
چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۲۹
به گفته نزدیکان شهید "محمد بستان منش نیک" هر وقت به مرخصی می آمد دلش می خواست که هر چه زودتر مرخصی اش تمام شود و دوباره به دیدار جبهه ها بشتابد. شهدا مقامشان در این عالم سفلی نیست؛ چرا که با مرارت ها خودسازی ها به جایگاه اعلا عروج کردند.
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید محمد بستان منش نیك، بيستم آبان 1340، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش داود و مادرش، حشمت نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته مکانیک درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. نهم آبان 1363، با سمت مسئول مديريت داخلي در دیواندره بر اثر انفجار مین شهيد شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.
شهید "محمد بستان منش نیک" در خانواده ای مذهبی پا به عرصه وجود نهاد. زندگی این شهیدان خاطره است، خاطره ای که برای ما خفتگان سرمشق است و ما نمیتوانیم این خاطرات را روی کاغذ بیاوریم. چون وسعت این خاطرات به مانند وسعت پخش شدن خون آن شهید است؛ خون شهید به وسعت جهان پخش است.
در راه خودسازی
شهید "بستان منش نیک" بعد از طی دوره دبستان، چند سال به دروس متوسط پرداخت، سپس وارد هنرستان صنعتی شد و دیپلم اتومکانیک گرفت. برای اینکه روی پای خود بایستد مدتی به لوله کشی گاز در تهران پرداخت. محمد یکی از جوانان بسیار ارزنده، خوب و فعال بود. او که از اوان کودکی دوستدار حق و حقیقت و مستغرق در عشق و علاقه به دین بود در راه دین و یاری آن، آنقدر رفت تا جان عزیز خود را هم فدای اسلام و قرآن نمود. محمد آزاد بود و خود را آلوده نیات فریبکارانه شاه خائن نکرد.
در زندگی، ساده و بی آلایش بود. هر چه بود همان بود که در ظاهر بود. ایمان قوی و بینشی خدایی داشت. در هر کار دقت می کرد تا بهترین راه را دریابد. در ۱۷ شهریور، جمعه خونین تهران، زمانی که مردم با شاه و دلقک ایمان او با عرضه میکردند شهید بستان منش، برای کمک به مجروحان و رساندن آنان به بیمارستان تلاش چشمگیری داشت.
محمد در کارهای تبلیغاتی سهم بسزایی داشت؛ خطاطی یکی از کارهایی بود که انجام می داد و به آن خیلی علاقه داشت. مدتی نیز مدیریت داخلی گردان را برد آن را به عهده داشت.
خدمت مقدس
او دیگر نمی توانست صبر کند. با صلابتی وصف ناپذیر خود را برای نظام سربازی آماده کرد. حدود سه ماه در تهران دوره آموزشی را گذراند و بعد به غرب کشور در کردستان منتقل شد.
هر وقت به مرخصی می آمد دلش می خواست که هر چه زودتر مرخصی اش تمام شود و دوباره به دیدار جبهه ها بشتابد. شهدا مقامشان در این عالم سفلی نیست؛ چرا که با مرارت ها خودسازی ها به جایگاه اعلا عروج کردند. عاقبت محمد پس از مجاهدت ها و افتخار آفرینی های فراوان، در یکی از عملیات ها در دیواندره کردستان، دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار یار شتافت. سرباز شهید محمد بستان منش نیک که همواره و در همه حال لبیک گوی امام بزرگوار بود، بعد از ماه های متمادی که در کسوت مقدس سربازی جای جای کردستان عزیز را به پاسداری در نوردید، سرانجام در این مسیر خون خویش را نثار کرد و به سوی معبود پر گشود.
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ
نظر شما