خاطرات شفاهی همسران شهدا:
همسر شهید «ذبیح اله عالی» از آخرین بار اعزام به جبههی همسرش میگوید: ساکش را برداشت، همه بچهها را بوسید، دخترم سوفیا بیدار بود، تا دمِ در آمد و گفت: بابا برام عروسک میخری؟ برای تو گوشواره میخرم. سرِ صدام رو میارم باهاش توپ بازی کنید.