نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهید
مادر «شهید محمّد مرتضوی» تعریف می‌کند: پرستار بیمارستان می‌گفت؛ شب‌های جمعه با چنان سوز و گدازی دعای کمیل می‌خواند که همه را از خود بی خود می‌کند.
کد خبر: ۴۴۴۷۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۶

خاطره‌ای از « شهید محمد جواد تونی» در کتاب سیره شهدای دفاع مقدس، بیان شده که حس هم‌نوعدوستی این شهید را حکایت می‌کند.
کد خبر: ۴۴۴۷۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۵

خاطره‌ای از «شهید عباس بابایی» در کتاب سیره شهدای دفاع مقدس، بیان شده که حس هم‌نوعدوستی این شهید را حکایت می‌کند.
کد خبر: ۴۴۴۷۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۵

خاطره‌ای از «شهید محمود خضرایی» در کتاب سیره شهدای دفاع مقدس، بیان شده که حس هم‌نوعدوستی این شهید را حکایت می‌کند.
کد خبر: ۴۴۴۶۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۴

خاطراتی پیرامون شهید «ذبیح الله دریجانی»؛
شهید دریجانی می گفت: برادران عزیز! سعی کنید در این منطقه و بر روی این خاک همیشه با وضو قدم بزنید. چون این جا خون شهدا ریخته شده و شما با پاهایتان از روی خون رد می شوید. پس بدون وضو پا نگذارید.
کد خبر: ۴۴۴۵۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۳

غلامحسین گفت: « وقتي به آن تپه رسيدم، کمي گاز دادم و از موتور سواري خودم لذت بردم. معلوم مي شود دچار هواي نفس شده ام، درحالي که به خاطر خدا سوار موتور شده ايم.»
کد خبر: ۴۴۴۵۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۲

معرفی کتاب
این کتاب روایت کننده داستان زندگی شخصی به نام علی فتاح، فرزند یک تاجر مذهبی است. علی فتاح در نوجوانی عاشق مهتاب دختر خدمتکارشان میشود.سالها بعد مهتاب به همراه خواهر علی به فرانسهمیرود. خواهر علی در آنجا با یک مبارز الجزایری ازدواج میکند. این مبارز ترور میشود
کد خبر: ۴۴۴۴۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۹

گذری بر زندگی شهید مهدی صابری
مهدی در ۱۴ فروردین ماه سال ۱۳۶۸ در مشهد مقدس به دنیا آمد. بعدها با خانواد هاش به قم هجرت کردند. با حضور در مراسم اولین تشییع شهید مدافع حرم در قم، عشق جهاد در وجودش شعله کشید.
کد خبر: ۴۴۴۴۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۱

معرفی کتاب؛
کتاب "پهلوان شهر آفتاب" زندگینامه قهرمان کشتی کشور شهید مسعود دارابی می باشد که توسط ملیحه حاتمی زرگران گردآوری و نوشته شده است.
کد خبر: ۴۴۴۴۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۰

خاطراتی از شهید محمد هادی مخلصی
نوید شاهد سمنان: محمدهادی مخلصی بیستم خرداد 1334، در شهرستان سمنان چشم به جهان گشود. پدرش علی‏محمد و مادرش طلعت نام داشت. تا پايان دوره کارشناسی در رشته ریاضی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هجدهم آذر1359، در سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش توپ به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.
کد خبر: ۴۴۴۳۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۰

خاطراتی از شهید رحیم ذبیحی
نوید شاهد سمنان: رحیم ذبیحی بیست و هفتم شهریور 1331، در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش قاسمعلی و مادرش خورشید نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند. راننده بود. از سوی جهاد سازندگی در جبهه حضور یافت. بیستم آذر 1364، با سمت راننده کامیون در هورالعظیم عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش قرار دارد.
کد خبر: ۴۴۴۳۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۰

فرمانده گردان فریاد زنان صدایش میکرد: «کجا؟! چه کار می کنی؟! چرا از توی کانال نمیری؟!» همانطور که می دوید، گفت: «این طوری زودتر می رسم. » زیر رگبار گلوله دوید و رفت.
کد خبر: ۴۴۴۳۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۰

«فیروز جلائی» یکی از دوستان شهید «داور یسری» که از دوران قبل از انقلاب با او همراه بوده است درباره فعالیت‌های قبل از انقلاب وی، خاطراتی را تعریف می‌کند.
کد خبر: ۴۴۴۳۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۹

شهید احمد دهقان­ اشكذري
شهید احمد دهقان­ اشكذري يكم شهريور 1335، در شهرستان يزد به دنيا آمد به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. نوزدهم آذر 1359، با سمت فرمانده گروهان در آبادان به شهادت رسيد
کد خبر: ۴۴۴۳۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۹

شهید اشکبوس نوروزی از زبان پدر
به دنبال اشکبوس یک سال بعد دوستش شهید احمدرضا مهرابیان رفت و به دنبال او شهیدان محمدیار مختاری و محمد حسین جعفرزاده که در عملیات کربلای 5 رفتند و مانند اشکبوس خبری از آنها نیامد .
کد خبر: ۴۴۴۳۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۱

شهید محمد رحیم از زبان پدر
اسلام که فقط نماز خواندن و روزه گرفتن نیست ، اسلام خون می خواهد و من دیگر جوابی برای او نداشتم .
کد خبر: ۴۴۴۳۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۱

خاطرات;
شهید عبدالرسول شکیبازاده متولد سال 1349 در بوشهر به دنیا آمد.ند ایشان عضو بسیج بودند و بعد از 5 بار اعزام شدن به جبهه بار آخر در تاریخ 67/5/5 با اصابت کردن ترکش و تیری که به قلبش اصابت کرد به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۴۴۲۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۴

خاطرات;
ﺷﻬﻴﺪ فریدون خورموجی در ﺳﻦ ۶ ﺳﺎلگی وارد دﺑﺴﺘﺎن اﻣﺮ الله ﺷﺠﺎﻋﻰ ﻓﺮد ﺷﺪ و ﭘﺲ از ﭘﺎیان دورﻩ اﺑﺘﺪایی وارد ﻣﺪرﺳﻪ راهنمایی ﻣﺪرس ﮔﺮدید که تا ﺳﺎل ﺳﻮم راهنمایی در ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺸﻐﻮل ﺑﻪ تدریس ﺑودﻩ و در تاریخ ۶۷/۴/۴ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ اﻋﺰام و ﻣﻔﻘﻮد اﻻﺛﺮ ﮔﺮدید.
کد خبر: ۴۴۴۲۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۲۴

احد خیلی با نظم و ترتیب بود. در نگهداری لباسهایش خیلی دقت می کرد حتی جورابهایش را طوری تا می کرد و داخل هم می گذاشت، که هم گم نشود و هم منظم باشند. مادرم هنوز هم جورابهای تا کرده ی دست برادرم را نگه داشته است.
کد خبر: ۴۴۴۱۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۷

جاهايي از بحث را كه نمي فهميد يا ابهام داشت يا نياز به تفسير بيشتري داشت سوال مي كرد و آنقدر اصرار مي كرد كه حوصله انسان سر مي رفت.
کد خبر: ۴۴۴۰۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۵