بیست چهارم خرداد ماه سال 1369 در محور حاج عبداللَّه پيرانشهر به هنگام درگيرى با عناصر ضدانقلاب پس از هفت سال حضور ممتد در مناطق عملياتى (شمال غرب و غرب) به شهادت رسيد.
گریه هایش بيانگر سوز و عشق دروني شهيد به معنويت و امام حسين(ع) و نشانگر معنويت بالا و اعتقاد قوي شهيد بود كه در دل مي سوخت و اشك از چشمانش جاري مي گرديد.
فرماندهی گردان علی ابن ابیطالب علیه السلام را بر عهده داشت، در هجدهم خرداد 1368 با سمت فرمانده گردان در بوکان هنگام درگیری با گروهک دموکرات بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
عاشق شهادت بود و هميشه در آرزوي شهادت و با غسل شهادت پا به ميدان نبرد مي گذاشت و مشتاقانه در انتظار روزي بود كه لياقت كسب اين مقام ربوبي را به دست آورد.
شهيد صمصام طور در بخشى از نوشته اى كه از وى بجا مانده اينگونه مى نويسد؛ شهدا با خونشان خورشيدى ساختند كه هيچ زاويه اى تاريك نماند. تا هيچ گوشه نشينى يا بى تفاوتى نتواند دليل بياورد كه گرفتار تاريكى بوده است. شهدا يك عمر مبارزه كردند اگر چه آنها خاموش شدند اما خون مطهرشان مرزها را روشن ساخت.
این عاشق دلباخته همواره در پي معشوق خود در پرواز بود كه عاقبت در سی و یکم اردیبهشت سال 64 با همسنگرش حاج سليمان ابوالفتحي در روستای میر آباد سردشت در اثر خفگی در آ ب به شهادت رسيدند.
نويد شاهد مازندران، فريدون (محمد) تيموريان فرزند حسن از مادرى به نام سيده هاجر تيموريان در سال 1344 در شهرستان آمل به دنيا آمد. محمد تيموريان عاقبت در پايان عمليات بدر در هورالهويزه در شرق دجله بر سر اصابت تركش به سر به شهادت رسيد.
تنها محبوبم، معبود يكتاى جهان است كه در خلوت دل در برابر عظمتش نماز مى گذارم. نمازى كه مهر آن از خاك جبهه است و بوى خون برادران شهيد و جانبازان گرانقدرمان از آن به مشام مي رسد.
كاظم حجازىفر، فرمانده گردان حضرت علىاكبر عليه السلام از لشكر 31 عاشورا در غروب اولين روز كربلاى 5 در شلمچه مجروح و به هنگام اذان صبح روز چهاردهم اسفند 65 به شهادت رسيد.