شهید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد

شهید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد

همین نان و ماست خوبه

«گفتم چرا غذا نمی‌خورید. گفت همین نان و ماست خوبه. علامه مجلسی مدت‌ها نون خشک می‌خورد تا به شیعیان بگه با نون خشک هم می‌تونن زندگی کنن و دنبال حرام نرند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات سید آزادگان، شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
برگی از خاطرات سید آزادگان؛

خبرش همه جا پخش شد

«یکی از بچه‌ها خطایی کرد. خبرش همه جا پخش شد. می‌دانست به گوش حاج‌آقا هم رسیده. چند روزی آفتابی نمی‌شد خجالت می‌کشید ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

گاهی دعا را قطع می‌کردم تا قدری آرام شود!

«همین که دعا شروع می‌شد بی‌قرار می‌شد و تا آخر دعا گریه می‌کرد. گریه‌های او من را هم منقلب می‌کرد گاهی دعا را قطع می‌کردم تا قدری آرام شود ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

حاجی دو شبه که نخوابیده!

«یکی از بچه‌ها گفت با حاج‌آقا کاری داری؟ گفتم آره. گفت می‌شه فردا بیای؟. حاجی دو شبه که نخوابیده. گفتم چرا؟ گفت سوت داخل باش رو که می‌زنن تا دیروقت جواب‌گوی بچه‌های تو اتاقه ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
طراحی و تولید: ایران سامانه