«میرزا»؛ حماسهای که جنگل را باغ شقایق های شهادت کرد؛
«میرزا کوچک» بود نامش اما تقدیرش آن بود که به بزرگی شهادت، بزرگ باشد. داشت مجتهد میشد که صدای مظلومیت ایران و مردمش، جان و وجدان بیدار او را به خود خواند. حوزه را رها کرد و «جنگل»، خاستگاه مردانی شد هریک چون درختی تناور که در تیشه و تبر، قد کشیدند و قامت، راست کردند به بلندای ابدیت... و «میرزا» خود جنگل شد... به تعبیر «رهبر بیداردل انقلاب»: «مرد تنهایی که به دو ابرقدرت آن روز جهان، یک (نه)ی بزرگ گفت»...