مصاحبه با مادر شهید - صفحه 6

مصاحبه با مادر شهید

ما نمردیم پرواز کردیم

سرباز بیرجند بود وتقسیم شده بود. برامون نامه نوشت که قراره بریم ارومیه. بین راه ماشینشون به کمین خورده بود و پسرمن با یه نفر از قلعه شوکت شاهرود شهید شدند. بعدا خوابشو دیده بودند که گفته بود: ما که نمردیم پرواز کردیم. خیلی پسر خوب وسربه راهی بود . اهل نماز وروزه بود. ازاون جوان هایی بود که هرجا بود باید اول نمازش رو سرموقع میخوند....آنچه خواندید بخشی از مصاحبه نوید شاهد با مادر شهید "مهدی صبوری" است. شما را به ادامه این گفتگو دعوت می کنیم.

میگفت این بازوها رو قوی کردم که با دشمنان اسلام بجنگم

"علی اصغر ورزشکار بود وقبل ازاینکه بره جبهه هم ورزش می کرد . رفت سربازی و تو ورزشگاه های مشهد هم این ورزش رو ادامه داد . خیلی هم تشویقی گرفت .نزدیک جبهه رفتنش گفت ، من این بازوها رو قوی کردم که با دشمنان اسلام بجنگم" آنچه خواندید بخشی از مصاحبه نوید شاهد سمنان با "عالیه بیگم قابلی" مادر شهید و "طیبه شمس" خواهر شهید علی اصغرشمس است که توجه شما را به خواندن این مطلب جلب می کنیم.
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد با مادر گرامی شهید علی بختیاری

میگفت میخوام برم شهید بشم که تو عینک بزنی و شبیه مادر شهدا بشی

تا کلاس ششم خوند و بعد رفت سنگبری. عکس امام (ره) هم با خودش آورد و گفت ، میخوام برم جبهه . یک سال و شش ماه جبهه بود و موقع خدمتش هم کردستان بود . سربازیش تموم شد و هفت روز به آمدنش شهید شد .
مصاحبه نوید شاهد با مادرشهید بینا

قبل از شهادت لباس دامادی خرید

برای خودش لباس خرید و عکس گرفت،می گفت اگر داماد نشدم این عکس را از من به یادگار داشته باشید.
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد سمنان با مادر گرامی شهید غفور افتخاری پور

من برم جبهه، این بدحجابی ها درست می شه!

به ما گفت، وظیفه ی همه ی ما هست که بریم . می گفت ، من برم جبهه که این بدحجابی ها درست بشه
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد سمنان با مادر گرامی شهید عباس عرب

بعد از شهادت با یک سبد سیب به سراغم آمد!

یه بار چند تا شهید آورده بودند . من رفته بودم برای مراسم اینها . فرداش قرار بود براش مراسم بگیرم به من خبر دادند که فرداباید برای بچه تون مراسم بگیرید . من گفتم ، خدایا من که بلد نیستم براش چیکار کنم. دیدم نصفه شب دراتاق رو میزنند . بلند شدم دیدم یه سبد پشت در هست و داخلش سیب هست وعباس هم هست ...
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید سید ابوالفضل حسینی

مانند ابوالفضل دستانش آسمانی شد

مادربزرگ مادریش می گفت ، مادر دست هات کو؟ ابوالفضل هم دست نداشت و تو هم دست نداری ... ننه کو دستهات بهم نشون بده ...

مصاحبه با مادر شهید حسن میرقراچورلو

وقتی از تشییع پیکر شهید به منزل آمد تا صبح کنار بخاری با همان لباسها در فکر رفته و می گفت من هم هرچه زودتر باید به جبهه بروم. اطرافیان به او می گفتند که پسرجان فکر مادرت را نمی کنی؟ او می گفت: مگر مرا در قبر مادرم می گذارند که من به فکر او باشم. هر کس باید پاسخگوی اعمال خودش باشد. من در پیشگاه خدای خودم مسئولم و باید جواب بدهم. اگر دشمن به ناموس ما حمله کرد جواب خدا را چه بدهیم؟ اگر کربلا را بگیرند ما چگونه سرمان را در جامعه بلند کنیم؟
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد سمنان با مادر گرامی شهید قربانعلی(مجید)ترامشلو

هنوز هم امید دارم بچه ام زنده باشه

خیلی اخلاقش خوب بود . هرچی بهش می گفتند، نرو می گفت: درخت اسلام آبیاری می خواد و باید براش خون داد . هنوز هم من باهرصدای دری ازجا می پرم وامید دارم بچه ام زنده باشه .
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد سمنان از خانواده معظم شهید سید جواد طاهری

موقعی که خبر شهادتش رو دادند گفتم: شکر خدا شیر پاک خوردی پسرم

موقعی که خبر شهادتش رو دادند گفتم، شکر خدا شیر پاک خوردی پسرم . خدارو شکر که پسرم تو این راه رفت . من رو بردند هیئت حضرت ابوالفضل (ع) که شهیدها رو بیارند. چادرم رو بستم به کمرم و رفتم زیرتابوتش. گفتم، خداروشکر که من همچین بچه ای داشتم و پاک و طاهر تحویلش دادم .
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید مجید ابراهیمی

موقع شهادتم خوشحال باشید

می گفت، وقتی شهید شدم شما گریه نکنید. خوشحال باشید که ما داریم میریم راه کربلا رو باز کنیم.
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با مادر گرامی شهید سیدتقی حسینی

عروس من جبهه است

دفعه ی آخر گفتم، گفت: عروس من فعلا جبهه هست . انشاالله وقتی پیروز شدیم ازدواج می کنم
ویژه روز شهید

فاطمه مازندرانی؛ در شهادت فرزندانم جز زیبایی ندیدیم

هر وقت خبر شهادت فرزندانم را برایمان می آوردند اولین کار که من و پدر فرزندانم انجام می دادیم، وضو گرفته و دو رکعت نماز شکر به جا می آوردیم و از خداوند می خواستیم این هدیه را از ما قبول کند
اخبارفرهنگی;

مصاحبه با مادر شهید غلامرضا جوان

همزمان با سالروز شهادت حضرت ام البنین مادر شهید غلامرضا جوان که در عملیات والفجر 8 به شهادت رسیده بود مورد تکریم قرار گرفت.
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید محسن احمدزاده

برایش نوشتند: شهید بی مزار

محسن تو دریا بوده . داور دوست محمدی و پسرعموش و دوستانش گفتند ، ما دیدم که روده هاش ریخت بیرون .بچه ام خمپاره خورده بود و برایش نوشتند شهید بی مزار .تو کانال ام الرصاص درعملیات والفجر 8 شهید شد .ولی من باور نمیکردم وهنوز هم باورم نمیشه .
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید علی حسین ولی خانی

دست مادر فرزند را شفا داد

برادرم حالش به قدری بد بوده، که داشته ازبین میرفته . به همین خاطر جزء اولین گروه اسرایی بود که آزاد شدبرادرم وقتی از اسارت برگشت ناراحتی اعصاب گرفته بود . حالش به اندازه ای بد بوده که گفتند ، این که داره میمیره تحویلش بدیم تا یه فرد زنده ی عراقی رو تحویل بگیریم. وقتی رفتیم دیدن ایشون، پسرش هم که راه افتاده بود و بردیم . ایشون پسرش و نمیشناخت وخیلی از نظر روانی بهم ریخته بود ... وقتی اومد دست مادرم رو گرفت ، انگار کم کم همه رو یادش اومد و احساس آرامش پیدا کرد .
مصاحبه با مادر شهید سید حسین میر

سربازی که دیگر برنگشت

شهید سید حسین میر در سی ام شهریور 1344 ‏، در روستای آوه دنیا آمد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هجدهم تیر1364، در نهرعنبر هنگام درگیری با نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با مادر گرامی شهید محمدرضا عبداللهی

فرزندم را نذر امام رضا (ع) کردیم...

تو خانواده ی شوهرم پسرها زنده نمی موندند، به همین خاطر محمدرضا رو نذرامام رضا(ع) کردیم . موهاش هم نذر امام رضا(ع) بود وبرابرش اسکناس می دادیم
گفتگوی صمیمانه با مادر شهیدان محمدرضا و حمید متحدی

شهیدی که برای سرش جایزه تعیین کردند...

یک کومله رو گرفته بودش و اسیر کرده بود و عکس گرفته بودند . بشیر باقری گفته بود که برای سر حمید جایزه گذاشته بودند .
شهید دی ماه

درد و دل های مادرانه ؛ از شهادت فرزندم خوشحالم

شهید ابوالفضل شاه ­محمدي ­مهرجردي يكم دي 1344، در محله مهرجرد از توابع شهرستان ميبد به دنيا آمد.به ­عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. سوم دي 1364، با سمت تك‌تيرانداز در اشنويه توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.
طراحی و تولید: ایران سامانه