زندگینامه شهید والامقام علیرضا فرهنگ زارع
بسم الله الرحمن الرحیم
زندگینامه شهید علیرضا فرهنگ زارع بدینوسیله آغاز میگردد
علیرضا آدمی ساده دل و خوش برخورد و مهربان بود. از آنجایی که من به یادم میآید او محصل بود و درس میخواند بعد از تحصیلش که به سن 17 سالگی رسیده بود به کار پرداخت پولهایی که از راه کارکردن و زحمت کشیدن به دست میآورد خود و بی جهت خرج نمیکرد و.....
وقتی اسم او به سربازی درآمد و چون او علاقه خاصی به خدمت به وطن مخصوصاً انقلاب که شده بود و دفاع از مرزش داشت. با جان و دل داوطلبانه به خدمت رفت. بعد از آموزشی که در شهر بیرجند دید به خدمت هوا برد شیراز درآمد و در پادگان شیراز 2 ماه بیشتر نگذشته بود که به جبهه جنوب کشور اسلامی ایران اعزام شد تا با دشمنان اسلام بجنگد هر 3 ماهی که یکبار به پادگان برای استراحت فرستاده میشدند او به پادگان نمیرفت و تمام وقت را در جبهه میگذراند مگر اینکه کار مهمی در پادگان داشته باشد. اول برروی ماشین تانکر آب و غذا رسانی به جبهه به اسلام خدمت مینمود و بعد از چندماه خمپاره به طرف دشمنان اسلام پرتاب میکرد مدتی که گذشت به بهداری رفت ودر آنجا خدمتش را ادامه داد بعد از 18 ماه تمام که در جبهه مقدس دهلاویه با بعثیون عراقی و کافر مشغول جنگیدن بود در تاریخ 5/7/60 به لقاءالله پیوست.
از دوستانش نقل شده است که در موقع های ضروری میشد که علیرضا به تنهایی شهدا و مجروحین را حمل میکرد. سرباز وظیفه علیرضا فرهنگ زارع همیشه در طول زندگیش (البته در موقع انقلاب) میگفت من عاشق شهادت میباشم. چنانکه برادرانم در جبهههای نبرد حق علیه باطل شهید میشوند من نیز باکی از شهادت ندارم و مثل اینکه من لیاقت شهید شدن را ندارم که خداوند افتخار شهادت را به من نمیدهد. ولی علیرضا واقعاً به آرزوی دیرینه خویش را که همان شهادت بود رسید. علیرضا چون وصیت نامهای نداشت به همین خاطر است که ما از وصیت او اطلاعی نداریم.
ما تا آخرین قطره خون خویش با آمریکا میجنگیم.
ما با پیروزی از رهنمودهای رهبر عظیم انقلاب و امام خمینی، تا آخرین قطره خون خود از اسلام و قرآن دفاع میکنیم و همه از خداوند میخواهیم که:
ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرناعلی القوم الکافرین
انشاءالله والسلام علی من اتبع الهدیمنبع: مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثارگران تهران بزرگ