نوید شاهد _ مادر شهید "سعید تحویلداری" درباره او می‌گوید: «دوستانش در جبهه می‌گویند، ناگهان تانک آتش می‌گیرد و می‌رود که تانک را خاموش کند، از طرف دشمن خمپاره‌ای شلیک می‌شود و به پهلویش می‌خورد و همان جا به شهادت می‌رسد. در این چهل روزی که در بیابان مانده بود پیکرش سالم...» ادامه این خاطره از زبان مادر شهید "سعید تحویلداری" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.

خاطره|

به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، شهید "سعید تحویلداری" هجدهم تیرماه 1339 در تهران دیده به جهان گشود. پدرش حسن و مادرش سرور نام داشت. او مجرد بود و پس از حضور در جبهه بیست و دوم بهمن ماه سال 1360 در تنگه چزابه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر این شهید والامقام در بهشت زهرا آرام گرفته است.

مادر شهید تحویلداری در خاطره‌ای از او روایت می‌کند:

«آخرین وداع او شب عید بود. هفت سین را چیده بودیم، به او گفتم؛ سعید تو چندین سال است که ایران نبودی و امشب را پیش ما بمان تا دور هم باشیم و بعد به جبهه برو ولی او گفت؛ نه من باید الان بروم، من آمده‌ام تا شهید شوم، من فرمانده هستم.

او در نهایت در تنگه چزابه سال 1360 به شهادت رسید و پس از شهادتش چهل روز در بیابان‌های آنجا مانده بود که پس از این مدت او را پیدا کردند. دوستانش در جبهه تعریف می‌کردند که در روز آخر، سعید صبح زود بلند می‌شود و با هم سنگرهایش شوخی می‌کند و برایشان چای درست می‌کند.

ناگهان تانک آتش می‌گیرد و می‌رود که تانک را خاموش کند، از طرف دشمن خمپاره‌ای شلیک می‌شود و به پهلویش می‌خورد و همان جا به شهادت می‌رسد. در این چهل روزی که در بیابان مانده بود پیکرش سالم و معطر مانند گل بود

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده