به مناسیت عملیات غرور آفرین والفجر 8
با سرعت وعجله بچه های قرارگاه حمزه و جهاد سمنان را آوردیم. کار شروع شدو نیازبه نامه نبود.خدا میداندکه زیارت حضرت زهرا(س) مه راآورده بود.خاکهارا به سرعت وتکبیرگویان چسباندیم به هم! خاکریز کامل بود فوری یک نامه نوشتیم:بسمه تعالی برادر محسن رضایی کار انجام شد دادم به نبی زاده و گفتم:برو برسان به دست آقا محسن. وقتی برگشت سرش را روی شانه من گذاشت و گریه کرد.گفتم:چراگریه میکنی؟گفت:حاج ابوالفضل نمیدانی چی شد.وقتی به قرارگاه رفتم،نامه را دستش دادم وگفتم برادرمحسن سلام علیکم. این کار انجام شد!او بلندشدوسه دفعه تکبیر گفت!تمام قرارگاه ریختند که چی شده.گفت بچه های جهاد، پل فاطمه زهرا(س) را زدند!پل خاکی فاطمۀ زهرا(س) را زدند!
کد خبر: ۴۴۸۶۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۸
شهادت عملیات کربلای5؛
همين طور که نشسته بودم مي خواستم لقمه اي نان بخورم يک مرتبه يکي از برادران بسيجي نور آباد از لشکر فجر آمد تعاون و يک مرتبه گفت خيلي شهيد داده ايد...
کد خبر: ۴۴۸۵۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۷
چهل سالگی انقلاب
زمانی که برادرم به شهادت رسید حیاط خانه ما مقدار زیادی نفت وجودم داشت بعدها فهمیدم که برادرم به دلیل علاقه زیادی که به امام خمینی ( ره ) داشت نفت را بین کسانی تقسیم می کرد که عشق و علاقه زیادی به امام خمینی ( ره ) نشان می دادند.
کد خبر: ۴۴۸۵۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۷
خاطراتی پیرامون شهید «علی اکبر محمد حسینی»
وقتی به علی اکبر اصرار کردم، گفت: «من به تو اعتماد دارم؛ بنشین و گوش کن » ضبط صوت را روشن کرد. یکی از روحانیون علیه رژیم سلطنتی صحبت میکرد. با نگرانی گفتم: «میدونی این کارها جرمه؟» آرام و مطمئن گفت: «میدونم، ولی مواظبم. »
کد خبر: ۴۴۸۵۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و در روزهای ایام الله دهه فجر، مروری می کنیم بر خاطرات رهبر معظم انقلاب از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی.
کد خبر: ۴۴۸۵۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
شهدای بهمن
مقداري ميوه برداشتيم ايشان برنداشت به ايشان گفتم چرا نمي خوري گفت اين دوميوه سهمیه مرا بگيروبخور ومن اصلاً حوصله خوردن ميوه را ندارم.
کد خبر: ۴۴۸۵۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
چهل سالگی انقلاب
یک روز برادرش به خانه آمد، من نهار املت درست کرده بودم و در حال شستن لباس بودم که گفت: من این نهار را نمیخورم. همان لحظه مسعود آمد...
کد خبر: ۴۴۸۴۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
مرکز هنرهای رقومی بسیج
ماجراهای خانواده نامدار: نگاهی طنز به خاطرات دفاع مقدس، برداشتی آزاد از مجموعه کتاب های ترکش های ولگرد
کد خبر: ۴۴۸۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
چهل سالگی انقلاب
کفش های خاکی پدرش را پوشید و وارد جمعیت شد و از ما دور شد. متوجه شدم می خواهد به شهر برود، به او گفتم نرو ولی به حرفم گوش نداد و رفت، او رفت و دیگر باز نگشت.
کد خبر: ۴۴۸۴۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
چهل سالگی انقلاب
برادر جان رهبر عزیزمان ما را برای شرکت به تظاهرات ها دعوت کرده است. اگر ما گوش به فرمان نباشیم معلوم نیست چه می شود.
کد خبر: ۴۴۸۴۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
چهل سالگی انقلاب
برای نجات فرزندم دستم به آسمان نمی رسید. دست دلم را دراز کردم.
کد خبر: ۴۴۸۳۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۶
مروری بر کتاب «از برف تا برف»
کتاب «از برف تا برف» خاطراتی تلخ و شیرین از شهید مهدی زینالدین از کودکی در تهران تا شهادت در سردشت است که از زبان خانواده، دوستان و همرزمانش روایت میشود.
کد خبر: ۴۴۸۳۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۵
آرزو داشتند که پيروزي کامل اسلام را ببينند آرزو داشتند که گسترش اسلام را در همه ي ابعادش ببينند و با اين آرزوها پا به ميدان گذاشتند با اين اميد که اگر شهيد شدند ما زنده ها راهشان را ادامه بدهيم ...
کد خبر: ۴۴۸۳۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۵
چهل سالگی انقلاب
این پارچه کت و شلواری را به تو هدیه می کنم، برای دامادی خود نگه دار. من با حالت ناراحتی به او گفتم: این چه فرمایشی است که می کنید: گفت: این یک واقعیت است دیر یا زود خبر شهادت مرا خواهی شنید.
کد خبر: ۴۴۸۳۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۵
مادر شهید «مصطفی زالنژاد» تعریف میکند: اوایلی که پسرم شهید شد با عکسش صحبت میکردم و میگفتم لحظه شهادت بر بالینت چه کسی بود؟ یک روز همسرش به من گفت که خواب آقا مصطفی را دیدم، او میگفت: «زمانی که زخمی شدم امام حسین (ع) به کنارم آمد.»
کد خبر: ۴۴۸۲۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۴
کتاب خاطرات شگفت (بر فراز طالقانی) نوشته سعید عاکف منتشر شد.
کد خبر: ۴۴۸۲۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۴
خاطرات;
شهید حاج عبدالصمد سهیلی در سال 1331 در گناوه متولد شد. با شروع جنگ تحمیلی ، در شش نوبت به جبهههای جنگ اعزام گردید . و سرانجام در تاریخ 1364/11/24 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۴۸۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۴
خاطرات;
شهید شهسوار تندید در تاریخ 1332/5/3 در روستای دردان ـ دشتستان به دنیا آمد.بعد از خدمت مقدس سربازی ازدواج کرد و بعد از تولد فرزند پنجم آماده رفتن به جبهه می شود و در تاریخ 1364/11/23 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۴۸۲۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۴
سال روز شهادت
مادر جان! من به جبهه بروم ستمی نمی بینم آنجا اصلا سختی به من نمی دهند این حرفها را زد که من ناراحت نباشم و آسوده خاطر باشم.
کد خبر: ۴۴۸۱۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۴
محمدحسین گفت: از بی حجابی بدم میاد. آخه خانم معلّمها حجابشون رو رعایت نمیکنن. مگه خداوند تو قرآن نگفته آدمهای بدحجاب رو دوست نداره؟ پس چرا اینها حجابشون رو رعایت نمیکنن؟!
کد خبر: ۴۴۸۰۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۵