نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات داد
شهید سیدرضا طباطبایی سلیمانی
دهم مرداد 1342، در شهرستان دلیجان به دنیا آمد. پدرش سیدحسین و مادرش صدیقه خانم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1362 ‏ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم دی 1365، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۱۴۱۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۹

خاطره ای از شهید شکراله خرامش؛
خیلی نگران حالش بودم و بسیار به درگاه خدا استغاثه می کردم. بعد از گذشت یک ماه ، دیدم شکرالله ژولیده و به هم ریخته به خانه آمد و جلوی من ظاهر شد.
کد خبر: ۴۱۴۰۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۷

اشک شوق از چشمانم جاری شد، گفتم: پسر من می خواست راه کربلا را باز کند ، حالا خودش در رکاب امام حسین(ع) است، من افتخار می کنم که مادر شهیدم.
کد خبر: ۴۱۴۰۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۷

نماینده ولی فقیه در سپاه شهدای آذربایجان‌غربی گفت: کنگره شهدای روحانی هفتم آذرماه برگزار می‌شود.
کد خبر: ۴۱۳۹۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۶

فرهنگنامه جاودانه های تاریخ استان سمنان/شهید احمد صادقی شهمیرزادی
علاقه زيادي به مطالعه داشت و در اوقات فراغت آثار شهيد مطهري و شهید بهشتی را مطالعه می کرد.11 عقيده داشت: «کتاب را فقط برای بالا بردن سطح معلومات نباید خواند، بلکه برای این بخوایم که به آن عمل کنیم».
کد خبر: ۴۱۳۹۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۷

خواهرم شما باید از خانم فاطمه زهرا(س) الگو بگیرید،حتی در تنهایی هم حجابت را رعایت کن، چرا که خداوند متعال همه جا ما را می بیند.
کد خبر: ۴۱۳۸۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۵

در سالروز شهادت
وقتی از بچه­ های همکلاسیم با خوشحالی خدا حافظی کردم، با 11 تن دیگر از بچه­ ها به طرف سپاه رفتیم همه رزمنده ها را دیدم که در بین آنها خردسال هم بود، نوجوان و جوان و پیرمرد هم بود. همگی از خانه­ های خودشان خداحافظی کرده بودند و عاشقانه به سوی جبهه می­شتافتند ...
کد خبر: ۴۱۳۸۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۵

خاطره ی از زبان مرحوم حاج آقا ترابی در دوران اسارت از آزاده، جانباز 70درصد شهید صارم طهماسبی( نشر در سالگرد شهادت)
حاج صارم طهماسبی" از تبار جانبازان ، آزادگان و ایثارگرانی بود که وصف مردانگی هایش را باید از بلندی های جبل الجولان و پایداری و شکیبایی اش را از اسارت گاه های رژیم بعث عراق و شجاعت و دشمن ستیزی اش را از قلل سر به فلک کشیده کردستان و دشت های داغ و تفتیده خوزشتان ایران اسلامی شنید و با جان و دل باور کرد...
کد خبر: ۴۱۳۸۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۵

سالروز شهادت/خاطرات شهید
ما دیگر از شوقی که داشتیم در پوست خود نمی گنجیدیم بالاخره سخنرانی تمام شد و ما هم به پایگاه خود برگشتیم فردای آن روز که نمازمان را خواندیم و برای صبحگاه آماده شدیم فرمانده گروهانمان برایمان سخنرانی کرد و گفت دیگر روز موعد فرا رسیده...
کد خبر: ۴۱۳۷۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۵

خاطرات شهید هاشم رضوان مدنی؛
با وجود سن کمش پرشور بود و فعال به هر دری می زد که بتواند دیگران را راضی کند که به جبهه برود.
کد خبر: ۴۱۳۶۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۵

شهید آبان ماه
شهید احمد پورخسروی فرزند محمد در سال 1345 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 62/8/27 در نبرد با مزدوران بعثی کافر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۱۳۶۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۵

مجموعه «72 قسمتی چند قدم مانده به او»
کد خبر: ۴۱۳۶۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۳

خاطراتی از شهیدذبیح الله جوادی پور / فدای امام
چهار تا بچّه دیگه هم دارم، همه شون فدای امام!
کد خبر: ۴۱۳۶۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۳

زمان تشییع پیکر محمدجواد، وقتی مادرم کنار جنازه نشست خیلی نگران او بودیم، اما هیچ علامتی از بیماری در وجودش دیده نشد، بعد از کمی گریه و درد دل کردن با برادر شهیدم آرام شد.
کد خبر: ۴۱۳۵۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۳

فرهنگنامه جاودانه های تاریخ استان سمنان/شهیدعبدالله شهروی
بعد از شهادتش فهميدم او فرمانده گردان بود!
کد خبر: ۴۱۳۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۲

خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
...یک بار در عید نوروز در جبهه بودم. رادیوی جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که رزمندگان، عید امسال را با یک سین دیگر(سنگر) به پایان رساندند. در همه مناطق جنگی، سنگرهایی بود که برخی از آن ها را با بیلپچه ها یا سرنیزه ها حفر می کردیم...
کد خبر: ۴۱۳۴۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۰

وقتي جنازه مطهرش را ديدم،‌ متوجه شدم دستش به نشانه ادب و احترام روي سينه‌اش قرار داشت، فهميدم لحظه شهادت به ايشان سلام داده بود.
کد خبر: ۴۱۳۴۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۰

خاطراتی از شهید محمد باقر جمال
نماز شب خوندن تو جبهه ریا نمی شه!
کد خبر: ۴۱۳۴۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۱

در سالروز شهادت «شهید «سید امیر توکلی»
موقع سربازی «سید امیر » فرا رسیده بود و من خیلی ناراحت بودم. وقتی می خواست برود می گفت: مادر من باید بروم چون جنگ است و من نمی توانم اینجا راحت بنشینم و خاک مملکتم به تصرف در آید. من خیلی امیر را دوست داشتم او یک فرشته بود...
کد خبر: ۴۱۳۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۰

مجموعه «72 قسمتی چند قدم مانده به او»
کد خبر: ۴۱۳۳۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹