آزاده - صفحه 5

تصاویر نامه‌های آزاده مرتضی تحسینی در دوران اسارت

نوید شاهد استان زنجان اسناد و نامه‌های آزاده مرتضی تحسینی را به مناسبت سالروز ورود آزادگان منتشر می‌کند.

روایت تصویری از تجلیل آزادگان سرافراز در زاهدان

با حضور نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه زاهدان از آزادگان سرافراز استان سیستان و بلوچستان تجلیل به عمل آمد.

تشریح برنامه های بنیاد شهید سمنان در سالروز بازگشت آزادگان

به مناسبت 26 مرداد ماه سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن اسلامی، رئیس بنیاد شهید شهرستان سمنان و جمعی از آزادگان این شهرستان جهت هماهنگی برنامه های فوق جلسه ای را تشکیل دادند.

مصاحبه با جانباز آزاده سید نبی حسینی / بخش اول

اگر اسیر شدیم چه باید بکنیم؟

جانباز آزاده سید نبی حسینی متولد سال 1344 در شهرستان ازنا بدنیا آمد. دوران تحصیلی را در همین شهرستان گذراندند. ایشان در عملیات ولفجر مقدماتی اسیر شدند و هشت سال اسیر نیروی بعث عراق بوده اند.

خاطرات یک انقلابی از مخوف ترین زندان دنیا

در اردوگاه مسابقاتی تحت عنوان پیروزی انقلاب برگزار کردیم و لوح یادبودی از فرمایشات حضرت امام به بچه ها دادیم که توسط جاسوس ها لو رفت و من را به زندان انفرادی انتقال دادند ،نهایتا پس از تحمل 15 روز انفرادی مریض شدم و مرا بیرون آوردند.

به مناسبت بازگشت آزادگان سرافراز به میهن برگزار می شود

«جنگ پشت میله ها»؛ مسابقه کتابخوانی نوید شاهد سمنان

بنیادشهید و امور ایثارگران استان سمنان با همکاری اداره کل کتابخانه های استان سمنان همزمان با سالگرد ورود آزادگان به میهن اسلامی اقدام به برگزاری مسابقه کتابخوانی نموده است.

معرفی کتاب "حدیث صبر و ایثار"

معرفی کتاب "حدیث صبر و ایثار"، خاطرات آزاده ی سرافراز سلام اله کاظم خانی

کتاب "حدیث صبر و ایثار"، خاطرات آزاده ی سرافراز سلام اله کاظم خانی به قلم سلام اله کاظم خانی در 104 صفحه و در دوم 1389 چاپ خود را تجربه می کند.

معرفی کتاب "حسن رادیو"

معرفی کتاب "حسن رادیو"، خاطرات حسن علی یزدانی

کتاب "حسن رادیو"، خاطرات حسن علی یزدانی به کوشش حسن شکیب زاده و با مشارکت شهرداری قزوین در 75 صفحه و در اول 1393 ، دوم 1394 چاپ خود را تجربه می کند.

معرفی کتاب "طومار سکوت"

معرفی کتاب "طومار سکوت"، خاطرات ماندگار آزاده سرافراز صفرعلی عالی نژاد

کتاب "طومار سکوت"، خاطرات ماندگار آزاده سرافراز صفرعلی عالی نژاد و به قلم حسن شکیب زاده در 272 صفحه و در اول 1390 چاپ خود را تجربه می کند.

پیکر مطهر جانباز و آزاده دفاع مقدس در شهرستان فردیس تشییع شد

پیکر مطهر جانباز و آزاده دفاع مقدس تقی کریم سلطانی از مقابل منزلش در شهرستان فردیس در استان البرز بر روی دستان امت حزب الله تشییع شد.

روایت گری سیره شهدا در سالروز آزادسازی خرمشهر

در سالروز عملیات غرور آفرین بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر قهرمان برنامه هفتگی روایتگری سیره شهدا در محل نمازخانه بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان شاهرود با حضور جمعی از خانواده معزز شهدا و ایثارگران و پیشکسوتان جبهه ایثار و شهادت با روایتگری آقای علیرضا محمودزاده آزاده و جانباز چهل درصد که چندین سال در زندان های رژیم بعثی عراق به سر برده در خصوص نحوه اسارت و رفتار مأموران بعثی با اسرای ایرانی مطالبی را به سمع حاضرین رساندند

آزاده سرافراز مصطفی اردیبهشت

جاذبه فرمانده تخریب

یکی از روزهای دوره آموزشی بود که به بچه‌ها استراحت داده بودند و من تصمیم گرفتم برای هواخوری و گشت و‌گذار به اهواز بروم. باید منتظر می‌ماندیم تا ماشینی پیدا بشود و با آن به شهر برویم. مدتی که گذشت دیدم یک تویوتا استیشن انگارعازم است.

جانباز 17 ساله‌ای که جبهه دانشگاه او شد / خودم را جانباز نمی‌دانم

سال 1361 بعد از فرمان تاریخی امام برای حضور در جبهه و دفاع از خاک وطن با 2 تن از دوستانم در مدرسه تصمیم گرفتیم برای رفتن به جبهه اقدام کنیم. آن روزها در مدرسه حر تحصیل می‌کردیم و به خاطر دارم در میان تمام دانش‌آموزان فقط ما سه دوست به جبهه رفتیم.

سال های بی ستاره: خاطرات شفاهی آزاده عبدالرسول میر فلاح

کتاب "سال های بی ستاره" توسط عبدالرسول میر فلاح و به کوشش محمدعلی همتی به رشته تحریر درآمده است.

آزاده و جانباز «نورالله فردوسى» به همرزمان شهيدش پيوست

«نورالله فردوسى» آزاده و جانباز هشت سال دفاع، پس از تحمل سال‌ها جراحات جنگ تحمیلی مقدس دار فانی را وداع گفت و به یاران شهیدش پیوست.

خاطرات خواندنی از نحوه اسارات آزاده و جانباز چهل درصد ، کربلایی محمد رضا اکبری ( قسمت دوم )

وقتی به اردوگاه رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم دیدیم سربازان بعثی در دوطرف ایستاده بودند و برای ما کوچه باغ درست کرده بودند ، همه کابل به دست و آماده زدن یک طنابی را هم همان اول راه دونفری از دوطرف گرفته بودند که روی زمین پهن بود ، را از یک طرف به جلو هل می دادند و همین که کسی پایش را از بالای طناب می خواست رد کند ، طناب را از دو طرف چنان می کشیدند که پاهایشان به طناب گیر می کرد و به زمین می خورد بعد هم شروع به زدن می کردند.