آزاده - صفحه 7

آزاده
دیدار;

گزارش تصویری / دیدار با خانواده شهید «رضا حیدری» و آزاده و جانباز «صفر پوسه» در دیر

دیدار امام جمعه محترم شهر دیر و ریاست محترم بنیاد شهید و امورایثارگران شهرستان دیر و چند تن از مسوولین آن شهرستان از خانواده معظم شهید رضا حیدری و آزاده و جانباز سرافراز صفر پوسه مورخه سیزده خرداد ماه سال جاری در منزل این عزیزان انجام شد.

شهادت آزاده و جانباز 50 درصد «علی زلفی زمهریری»

آزاده و جانباز 50 درصد دوران هشت سال دفاع مقدس روز گذشته به همرزمان شهیدش پیوست.
گفت‌و‌گوي با خانواده شهيدان نادر، ناصر و جعفر علافي

3شهيد و 2 جانباز ثمره روضه‌هاي 50 ساله بود

شايد بتوان گفت عاقبت‌بخيري بچه‌هاي خانواده علافي‌ها را بايد مرهون روضه‌هايي بدانيم كه از 50سال قبل در منزل پدرمان داير بود و تا امروز همچنان در منزل پسران خانواده برگزار مي‌شود. در حقيقت آنچه باعث شد براي نادر، ناصر و جعفر شهادت رقم بخورد همين روضه‌هاي ايام محرم و فاطميه بود

خاطرات یک روحانی آزاده منتشر شد

کتاب «کلاه قرمزی‌ها» خاطرات بدون اغراق و صادقانه «شیخ عبدالکریم کریم‌پور» آزاده ‌ای روحانی از اهالی «نجف‌آباد» اصفهان است.
گفت‌وگو با آزاده بيژن كياني درباره کتاب تحسين‌شده «سرباز كوچك امام»

اسارت براي رزمندگان ما آغاز يک نبرد بود

مهدي طحانيان همان آزاده نوجواني است كه به واسطه گفت‌وگو نكردن با خبرنگار هندي به شهرت رسيد. نوجواني با چهره‌اي معصومانه در لباس اسارت که اتفاقات تلخ و شيرين زيادي برايش رقم خورد.

«رمادی ۹»؛ خاطراتی از آزاده اسماعیل قیومی

کتاب «رمادی ۹» خاطراتی از آزاده سرافراز «اسماعیل قیومی» به قلم یارمحمد عرب‌عامری است.
نویسنده سمیرا سادات امامی

معرفی کتاب «جنگ پشت میله ها»؛ خاطرات آزاده و جانباز سید مجید ابوالحسنی

کمی قبل از ورودی حرم با توقف اتوبوس‌ها و باز شدن در، دیگر هیچ‌کدام به حال خود نبودیم. تمام تهدیدهای فرمانده را از یاد برديم و فقط می‌خواستیم به حرم برسیم. آنجا بود که بعد از نُه سال، انگار طعم آزادی را می‌چشیديم و می‌توانستيم پرواز کنيم.
باز هواي وطنم، وطنم آرزوست!

خاطرات آزادة جانباز محمود شريعت(نقي پورعلمداري) در «پوکه های طلایی»

شيشه‌هاي اتوبوس را شكستيم و به سروان حمله كرديم. زير مشت و لگد تا جايي كه مي‌خورد كتكش زديم. راننده كه فرمان را برگردانده بود، از ترس تسليم شد.
خاطراتی از آزاده عزت الله دانشفر از روز های اسارت در عراق

یک ها عاشق دو نمی شوند!

تونل وحشته دیگه! دو طرف عراقیها می‌ایستن تا می‌خوری می‌زننت...
خاطرات خود نوشت آزاده و جانباز حیدر قلی جعفری

خاطرات آزاده و جانباز حیدر قلی جعفری در «بلند مثل شب یلدا»

همچون شمر دور اسرا را داشتند و هلهله می کردند و ما تا صبح با لب تشنه و دستهای بسته نشسته، چرت زدیم.
شهدای آبان

مختصری از وصيت نامه شهید علی نظر آزاده

شهادت چيزي است كه انسان بايد هميشه در آغوش خود بگيرد من از خداوند مي خواهم با نوشيدن اين شربت مسرت آميز پرونده زندگي من بسته شود ما بايد مثل حسين به شهادت برسيم.
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد فارس،

گمنامی را از عشق به حضرت زهرا داشت

وقتي او را ديدم ، سالها پير شده بود ، آثار شکنجه در ظاهر و رفتار او مشهود بود.
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد فارس،

محرم در اسارت / مصاحبه با آزاده جانباز مهدی آذرنوش

در راه، مردم به سمت ماشین ما هجوم آوردند؛ بسیار ناسزا می گفتند و سنگ پرتاب می کردند. (و این یاد آور کوچه های شام بود، غریبی و غربت و اسارت و دستهایی که بسته بود...) این وضع ادامه داشت تا به اردوگاه رسیدیم.
در سالروز رحلت + عکس

مراسم بزرگداشت آزاده ای ابوذر گونه « آیت الله محمود طالقانی» در طالقان برگزار شد

در آستانه سالروز رحلت آیت‌الله «سید محمود علایی طالقانی»، آزاده سیاسی قبل از انقلاب اسلامی مراسم بزرگداشت مجاهد نستوه، ابوذر زمان در روز پنجشنبه، شانزدهم شهریور ماه 1396، در سالن فرهنگسرای جلال آل احمد طالقان برگزار شد...
در سالروز ورود آزادگان؛

گفتگوی اختصاصی با آزاده جانباز غلامرضا يزدانی

ما در محاصره بودیم که هوا روشن شد ، در آن مدت زمان چونکه تخریب چی بودم توانستم با تعدادی از بچه ها فرار کنم. خیلی آتش روی سرمان بود انواع گلوله ها، به گونه ای که سیمانهای اطراف روی سرمان خورد می شد...

کلیپ؛ «پرنده های رها»

کاری از اداره کل بنیاد شهید استان البرز...
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد البرز با جانباز و آزاده پر افتخار «عبدالرضا لهراسبی»

سه هزار و پانصد روز اسارت به روایت یک آزاده / بخش پایانی

یست و چهارم مردادماه سال شصت ونه عراق اعلام کرد که ما به صورت یکطرفه می خواهیم اسرا را آزاد کنیم ودلیلش هم این بود با کویت وارد جنگ شده بود و صدام یک لقمه چربتر پیدا کرده بود...من وقتی وارد خاک ایران شدم، سجده شکرکردم. هیجده سالگی رفتم و بیست و هشت سالگی برگشتم...
دوران اسارت به قلم احمد دواتگر؛

شبی که قرار بود فردایش آزاد شویم

شبی که قرار بود فردایش آزاد شویم به اتفاق حاج محمود کشتکار، سردار مرتضی باقری، سید جمال اعتصامی، محمدرضا قربعلی و... تا صبح بیرون از آسایشگاه بیدار بودیم و آن شب اولین شبی بود که تا صبح در بیرون از آسایشگاه بسر می بردیم شبی که ستاره هایش از هر نقطه قابل رویت بود
به مناسبت گرامیداشت سالروز ورود آزادگان ؛

دلنوشته ای از آزاده جانباز احمدرضا مداح / بیست و شش مرداد دیگری از عمرمان رسید

پاهای خون آلود از شدت ضربه کابل ها ... بدن هایی که دیگر حسی در آن ها نمی دیدی ... اما ذکری که آرامش خاصی داشت و دردها را تسکین می داد و قلب آرام می گرفت .... امان از دل زینب (س) ...
طراحی و تولید: ایران سامانه