نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - مقدس
انتشار همزمان با سالروز شهادت
پانزدهم آبان 1339، در شهرستان مشهد به دنیا آمد. پدرش محمدهاشم، پلیس بود و مادرش زهرا نام داشت
کد خبر: ۴۳۰۳۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۲

انتشار همزمان با سالروز شهادت
بیستم فروردین 1334، در روستای موشان از توابع شهرستان نیشابور به دنیا آمد
کد خبر: ۴۳۰۳۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۲

گردآورندگان: سرکار خانم ها مریم طنانی، فاطمه نوروزیان، فاطمه بختیاری، معصومه نوروزیان
می خواستند برایش دستی بالا بزنن. ولی قدرت الله نمی پذیرفت. او می گفت: این شیطونه. ما را برای خالی کردن جبهه وسوسه می کنه. نباید گولش را بخوریم. هر جا که قسمت باشه، خدا خودش درست می کنه.
کد خبر: ۴۳۰۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۲

انتشار همزمان با سالروز شهادت
یکم فروردین 1343، در شهرستان مشهد به دنیا آمد. پدرش حسین، راننده بود
کد خبر: ۴۳۰۳۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۲

شهید عباسعلی فدوی
به نماز اوّل وقت و رفتن به مسجد سفارش کرد. به شوخی یا جدی گفت: «شاید دیگه همدیگه رو نبینیم. من رو حلال کنین
کد خبر: ۴۳۰۳۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۲

فرهاد حيدرزاده دوست صميمي شهيد جواد شكوريان بود. فرهاد از اسم خودش كه از اسامي اهل بيت(ع) نبود، اصلاً خوشش نمي آمد...
کد خبر: ۴۳۰۲۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۱

خاطرات «دلاور رحیمی» از فرماندهان دوران دفاع مقدس در عملیات مرصاد؛
یک ماشین کانکس ارتشی آمد. جلویش را گرفتیم. داشت از داخل شهر می‌آمد. در عقب را باز کردیم، پر از نیروهای ارتشی خودمان بود. هر کدام فقط یک زیر پیراهن بر تن داشتند. آن‌ها را اسیر گرفته بودند. که ما آزادشان کردیم. متأسفانه فراموش کردیم راننده را دستگیر کنیم و از دستمان در رفت.
کد خبر: ۴۳۰۲۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۱

گردآورنده: محمد علی غریب شائیان
در یک آن صدای عمو در گوشم پیچید . به دنبال صدا می گشتم . ناگهان چند نفر زخمی دیدم . با عجله خودم را به آن ها رساندم . عمو لبخندی بر لب داشت . مرا تنها رها کرد و خود به سوی آسمان ها پر کشید .
کد خبر: ۴۳۰۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۱

گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین بابایی
من هم که اطلاع نداشتم ووقتی شنیدم ، همون جا نشستم روی زمین وبیهوش شدم . خانم ها گفته بود . این مادر شهید حسین هست . چرا زودتر بهشون خبر ندادن ، الان اگر سکته میکرد چی ؟ هنوز نماز عشاء رو نخونده بودیم که خبر دادند ومن وآوردن خونه . به خواهر وبرادرهاش که تو خونه بودند گفتم وهمه شروع کردند به گریه کردن . برادرشهید تو ورامین خیاط بود وهمراه عموش اومد . پدرش هم نیمه شب اومد خونه .
کد خبر: ۴۳۰۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۱

شهید مصطفی فدائی
پیش از آنکه مصطفی بیاید، ما فقط ظهرها نماز جماعت داشتیم. کم کم نمازهای مغرب و عشا هم جماعت شد و بعد از مدتی نمازهای صبح هم همین طور. رفتارش طوری بود که بدون اینکه به کسی تکلیف کند، بچّه ها می‌فهمیدند باید چکار کنند.
کد خبر: ۴۳۰۲۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۱

معرفی کتاب
کتاب فرارساعت ها از زبان خواهر، برادر، همسر و دوستان شهید می باشد. شهید هاشم شیخی در عملیات های زیادی از جمله کربلای 4 و 5 حضوری بسیار پر رنگ داشت. در همان جا بود که بسیاری از دوستان ایشان شهید شدند.
کد خبر: ۴۳۰۲۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

انتشار همزمان با سالروز شهادت
خداوندا من در طول زندگی نتوانسته ام خدمتی به اسلام بکنم اگر با ریختن خونم می توانم خدمتی به اسلام بکنم پس ای رگبار مسلسل ها وای غرش توپخانه ها وای ترکش خمپاره ها مرا دریابید
کد خبر: ۴۳۰۲۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

انتشار همزمان با سالروز شهادت
بيست و يکم تير 1345، در شهرستان مشهد به دنيا آمد. پدرش خداداد و مادرش مريم نام داشت
کد خبر: ۴۳۰۲۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

انتشار همزمان با سالروز شهادت
سوم شهريور 1338، در شهرستان درگز به دنيا آمد. پدرش حسين و مادرش زبيده‌خانم نام داشت
کد خبر: ۴۳۰۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

انتشار همزمان با سالروز شهادت
کم بهمن 1343، در شهرستان سبزوار به دنیا آمد. پدرش محمدتقی(فوت1362
کد خبر: ۴۳۰۲۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۱

انتشار همزمان با سالروز شهادت
یکم آبان 1344، در شهرستان مشهد به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، بنا بود
کد خبر: ۴۳۰۲۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

انتشار همزمان با سالروز شهادت
یکم فروردین 1332، در شهرستان نیشابور به دنیا آمد. پدرش محمدحسین و مادرش سلطان نام داشت
کد خبر: ۴۳۰۲۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

انتشار همزمان با سالروز شهادت
یکم مرداد 1337، در شهرستان مشهد چشم به جهان گشود. پدرش غلامحسین، کارگر بود
کد خبر: ۴۳۰۱۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

مهلت ارسال آثار به دومین کنگره شعر کتاب دفاع مقدس به پایان رسید و زمان برگزاری این کنگره پنجم تیرماه اعلام شد.
کد خبر: ۴۳۰۱۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰

گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین اشرفی
گفت ، مامان دیگه نمیخوام بهت دورغ بگم . من دارم میرم جبهه . من هم شروع کردم به گریه . گفت ، مامان انقدر بی تابی کردی که از همسایه ها هم خداحافظی نکردم . میگفت ، اگر بلد بودی و میومدی شاهرود . میدیدی که مادر ها چون بچه هاشون از ماشین جا موندند گریه میکنند اونوقت تو برای رفتنم گریه میکنی . بهش گفتم ، برو پسرم خدا به همراهت . کاپشن پدرش و پوشیده بود ولی براش تنگ شده بود . خیلی خوش و قد وبالا شده بود . همسایه نبودند که خداحافظی کنه . من هم گریه نکردم . بغلش کردم و رفت .
کد خبر: ۴۳۰۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰