نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات داد
روایتی خواندنی از یک شهروندکرمانشاهی به هنگام بمباران هوایی دشمن بعثی؛
«مرضیه رحیمی» یکی از شهروندان کرمانشاهی که به هنگام بمباران هوایی دشمن بعثی در جنگ تحمیلی به درجه جانبازی می رسد، می گوید: همسرم راننده تانکر شرکت نفت بود و در آن زمان به جبهه اعزام شده بود به همراه سه دختر و یک پسرم در کرمانشاه زندگی می کردیم روز حادثه را هرگز فراموش نمی کنم پنجم خرداد ماه سال ۱۳۶۴ بود و این روز ناتوانی دشمن روایت می کرد.
کد خبر: ۵۴۰۸۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۳۰

«چند دقیقه بود که یک اتوبوس که تماماً با گل و خاک استتار شده بود از راه رسید در حالی که مملو از اسرای جنگی بود. آنچه جالب و عجیب بود اینکه تمام اسرا از بالاتنه لخت بودند هیچکدام جز شلوار چیزی به تن نداشتند. آوردن چهل و سه نفر اسیر موجب شادی همه شد و خبر از یک پیروزی بزرگ می‌داد ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۰۷۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۹

«ایشان هنگام اعزامش به سوریه به من گفت اصل کار تو هستی، اگر اتفاقی برایم بیافتد تویی که باید بار مسئولیت‌ها را به دوش بکشی، اگر راضی نباشی نمی‌روم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات مدافع حرم شهید مفقودالاثر «الیاس چگینی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۴۰۶۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۷

خاطرات شفاهی مادران شهدا
مرضیه بختیاری مادر شهید «ایرج شرفی» می‌گوید: «زمان سربازی‌اش هنوز فرا نرسیده بود که یک روز به خانه آمد و گفت: می‌خواهم به سربازی بروم و از این طریق به جبهه خدمت کنم. شما فقط برای من دعا کنید. پدرش به من گفت: اگر شما هم راضی نباشی به سربازی می‌رود پس ناراحت نباش و با ناراحتی بدرقه‌اش نکن. فردای آن روز ایرج برای حضور در سربازی ثبت نام کرد. پس از یکسال خدمت در جبهه سومار به شهادت رسید.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۴۰۶۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۷

گفتگوی تصویری با همسر شهید«بهزاد قیاسی»؛
همسر شهید«بهزاد قیاسی» در بیان خاطراتی می گوید: یکی از همرزمان شهید برایمان تعریف می کرد که هر شب یکی از رزمندگان پنهانی لباس های ما می شست تا اینکه شخصا تصمیم گرفتم خودم را به خواب بزنم و ببینم چه کسی این کار را می کند دیدم بهزاد است همین که دستش را گرفتم اشک در چشمان جمع شد و گفت نباید کسی این موضوع را بداند وگرنه ثواب این کار از بین می رود.
کد خبر: ۵۴۰۶۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۷

خاطرات شفاهی مادر شهید ؛
مادر شهید "حسین امیری" در خاطراتی از فرزندش گفت:« من اصلا ناراحت نیستم که فرزندم شهید شده است. او خاک پای امام حسین (ع) است و مادر باید در این غم ها طاقت داشته باشد.»
کد خبر: ۵۴۰۵۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۵

خاطرات شفاهی پدر شهید ؛
عباس قدمی پدر شهید "ابوالفضل قدمی" در خاطراتی از فرزندش گفت :«او با تمام فرزندانم فرق داشت و همه از او به نیکی یاد میکردند و از اخلاق نیکویش می گفتند. خدمتش تمام شده بود اما در تقدیرش شهادت نوشته شده بود.»
کد خبر: ۵۴۰۵۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۴

خاطرات شفاهی مادر شهید ؛
مادر شهید "رضا احمدی" در خاطراتی از فرزندش گفت: «وقتی دیدمش تیر به پهلویش خورده بود ، لباس سفید بر تنش بود. سه سال است که فکر میکنم باز همان سال ها بازگشته اند و بسیار دلتنگش گشته ام.»
کد خبر: ۵۴۰۵۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۶

خاطرات شفاهی جانباز حجت الله وکیلی؛
جانباز حجت الله وکیلی در خاطراتی از سال های دفاع مقدس گفت : «ما در سنگر نشسته بودیم که خمپاره ای به سنگرمان خورد همه شهید شدند به جز من و دوستم که به جانبازی نائل گشتیم. در سنگر ما دو نفر که شهید شدند برادر شهید بودند و آنها نگفته بوده اند ما شهید داده ایم و سهم خود را به انقلاب ادا کرده ایم.»
کد خبر: ۵۴۰۵۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۸

خاطرات شفاهی جانباز علی علیزاده؛
جانباز علی علیزاده در خاطراتی از سال های دفاع مقدس گفت :«سال 1367 در عملیات مرصاد من وظیفه خودم دیدم که حضور پیدا کنم در آنجا من آرپی جی زن بودم که تیر به ستون فقراتم اصابت کرد و قطع نخاع شدم.»
کد خبر: ۵۴۰۵۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۹

خاطرات شفاهی پدر شهید ؛
پدر شهید "رضا مومنی" در خاطراتی از فرزندش گفت :«رضا در طول خدمتش به گفته فرماندهانش روزشماری می کرد تا جمعه شود و بتواند در نماز جمعه حضور پیدا کند.»
کد خبر: ۵۴۰۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۷

همرزم شهید حسن مدنی فرد در بیان خاطره اش این گونه می‌گوید: «حسن مرد لحظه‌های خطر بود و در پاکسازی کلیه روستا‌های مریوان با خلاقیت‌هائی که داشت با کمترین نیرو به نبرد با دشمن می‌رفت.»
کد خبر: ۵۴۰۵۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۳

عبدالعلی شریفی، یا بهتر است بگویم قهرمان قصه ما یکی از غواصان عملیات کربلای 4 بود که روایتی از شب عملیات به دست می‌دهد و قه ولچرنشینی خود را می‌گوید.
کد خبر: ۵۴۰۵۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۲

شهید «سيد حجت كرمي» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است شهریورماه 1360 در شهرستان دهلران هنگام تمرين فنون نظامي به درجه رفيع شهادت نایل آمد. وی همیشه تأکید به حفظ حجاب داشت و به خواهرانش توصیه می کرد برای حفظ حجابتان مدام به مسجد بروید.
کد خبر: ۵۴۰۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «نعمت اله براتی» می گوید: پسرم سنش کم بود به طوری که بسیج او را برای رفتن به جبهه ثبت نام نمی کرد. تا اینکه خودم به بسیج رفتم و رضایت دادم که او به جبهه برود. تا زمان شهادت سه بار به جبهه رفت.
کد خبر: ۵۴۰۴۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «حجت اله ملکی» در بیان خاطراتش از فرزندش می‌گوید: موقعی که می خواست به جبهه برود سه بار از من اجازه گرفت خوشحال بود و گفت مادرم سپردمت دست فاطمه زهرا (س)، حجت اله قاری قرآن بود و بسیار زیبا اذان می داد. سه سال است که نابینا شده ام، اما ناشکر نیستم چون می دانم فرزند شهیدم منتظرم است. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۴۰۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۰

خاطرات شفاهی والدین گرانقدر شهدا؛
شهید «روح اله شنبه‌ای» اولین شهید دفاع مقدس استان، با آغاز راهپیمایی های مردم برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی، در فعالیت های سیاسی شرکت فعال داشت و اعلامیه ها و عکس های امام خمینی(ره) را مخفیانه در بین مردم توزیع می نمود. وی در زمان جنگ فرماندهی واحد اطلاعات عملیات سپاه پاسداران ایلام را برعهده گرفت. در ادامه کلیپ مصاحبه با خانواده این شهید والامقام منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۴۰۳۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید محمود صابری گفت: برادرانش هرکدام در گوشه‌ای از جبهه مشغول حراست و دفاع از وطن بودند و خودم نیز در پشت جبهه نان می‌پختم و روانه جبهه‌ها می‌کردم.
کد خبر: ۵۴۰۳۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «مراد مددی‌راد» می گوید: پسرم همیشه کمک حال نیازمندان بود. اگر پولی من یا پدرش به او می دادیم آن را خرج نیازمندان می کرد. حتی بچه های محل به او عادت کرده بودند چون همیشه به آنها خوراکی هدیه می داد.
کد خبر: ۵۴۰۳۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۹

روایتی خواندنی از برادر شهید «اردشیر اقبال زاده»؛
برادر شهید «اردشیر اقبال زاده» در بیان خاطراتی می گوید: شهید سفارش می کرد انقلاب را به دست دشمنان نسپارید چون خون های بسیاری ریخته شده تا این انقلاب پایدار مانده است.
کد خبر: ۵۴۰۲۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۶