شهید «امید صفائی» متولد شهرستان کرج، از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ پدر گرامی این شهید گرانقدر نقل میکند: «امید عاشق حضرت زهرا (س) بود و خودش روضه حضرت را میخواند. به تاسی از حضرت زهرا (س) پهلویش ترکش خورد و به شهادت رسید.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگوی زیبا دعوت میکند.
کد خبر: ۵۳۵۵۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۱
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید«ابراهیم احمدی شفیق» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطراتی از فرزند شهیدش را در عالم رویا روایت میکند: «در خواب امام خمینی را دیدم که به همراه ابراهیم به منزل آمده بود. وقتی به ایشان گفتم چه عجب یاد فقیر فقرا کردید به من گفتند آمدهام تا به پسرت خانه بدهم. ناگهان یک پرچم را به دست فرمندهای که همراهشان بود، داد و از او خواست این را سر در خانه ابراهیم نصب کند. یک هفته بعد خبر شهادت ابراهیم به ما رسید.»
کد خبر: ۵۳۵۵۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۷
گفتگوی تصویری با مادر شهیدان «علیرضا و عباس یارکودکان»؛
مادر شهیدان «علیرضا و عباس یارکودکان» می گوید: علیرضا و عباس عاشق شهادت بودند، علیرضا پیراهن مشکی شهادت عباس را بر تَن داشت که خودش هم به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۳۵۴۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۰
برادر شهید «عباس افغانخواه کاشانی» نقل میکند: «عباس معمولا عصبانی نمیشد. بدترین ناراحتی که پیش میآمد یا زیر لب شعر امام زمان را زمزمه میکرد یا صلوات میفرستاد.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۵۳۵۴۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۰
سخن شهید «جعفر بریموندی» قبل از شهادت خطاب به همسرش؛
شهید «جعفر بریموندی» قبل از شهادت خطاب به همسرش می گوید: در آخرین عملیات جعفر حال دیگری داشت، به خانه آمد که از همه خداحافظی کند. او گفت: همسرم! با ایمان باش و طاقت هرگونه سختی را داشته باش، هرگاه ناراحت شدی به همسران شهدا نگاه کن. صبح زود از خواب بیدار شد و خداحافظی کرد.
کد خبر: ۵۳۵۴۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۰
«من تازه ازدواج کرده بودم و دستم هم از نظر مالی واقعا خالی بود، یک روز یک بنده خدایی در خانه ما را زد و گفت: آسیدعلی آقا احتیاج به دو هزار تومان پول دارم، من هم بلافاصله گفتم: برایت تهیه میکنم و فردا بیا بگیر ...» ادامه این خاطره را در آستانه سالروز شهادت «سید آزادگان، شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۵۴۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۰
«پدرم دخترها را بیشتر دوست میداشت و به مادرم گفته بود: «دخترهایم را با هیچ چیز دنیا عوض نمیکنم.»» بخشی از خاطرات شهیدان «ابراهیمی» از زبان فرزند و خواهر این شهدای بزرگوار که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۵۴۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۴
برادر شهید «علیاصغر ناهیدی» نقل میکند: «دست از کار کشیدم و رفتم زیر سایه درختی. هنوز دستم به کوزه آب نرسیده، صدایش بلند شد: چی کار میکنی؟ مگه روزه نیستی؟ گفتم: داداش! دیگه طاقت گرما رو ندارم! حرفم را قطع کرد و گفت: شاید امروز بهترین روزه عمرت باشه! خیلی حیفه!» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۳۵۴۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۹
«در جلوی چشمان خودمان، دوستان و برادرانمان به ندای حق لبیک گفتند و روحشان که از فراق معشوق میسوخت، این بدن ناسوتی و این جهان پست و فانی را وداع گفتند و به لقای معشوق شتافتند و به سعادت ابدی رسیدند ...» این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۵۴۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۰
قسمت نخست گفتگو با مادر گرامی شهید سیدعباس طاهری
شهید «سیدعباس طاهری» متولد شهرستان سمنان، از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر نقل میکند: «پیش از آخرین اعزامش در گلزار شهدا بودیم که قبری را نشانم داد و گفت اینجا را برای من آماده میکنند.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت نخست این گفتگوی زیبا دعوت میکند.
کد خبر: ۵۳۵۴۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۹
«پدری که در بدترین شرایط و آسیبها و زخمهای جسمانی خم به ابرو نمیآورد؛ حالا با دیدن تصاویر امام در بیمارستان اشک میریخت و کلافه بود. مرد بیادعای من برای امام گریه میکرد و من از دیدن حال و روز او میسوختم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «احمدعلی طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۵۴۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۹
روایتی خواندنی از دوست شهید« فتاح احمدی»؛
دوست شهید« فتاح احمدی»، می گوید: یک شب شهید برگشت و گفت می خواهم امشب را نزد شما باشم زیرا می دانم که شهید می شوم و نمی خواهم دیدارم به قیامت بیفتد. فردا همان روز به منطقه رفت و به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۳۵۳۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۸
«مطمئن باشید چیزهایی که شما به عنوان جهیزیه گرفتهاید خوشبختی نمیآورد. ببینید که خاله جون در یک اتاق کوچک زندگی میکنند، اما چقدر خوشبخت هستند ...» ادامه این خاطره از «سید آزادگان، شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۵۳۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۸
خاطرات شفاهی مادر دو شهید؛
محبوبه رفیعی مادر شهیدان «حسن و مرتضی رفیعی» روایت میکند: «رضا همیشه به وقت نماز میخواند. هر وقت او را میدیدی در حال نمازخواندن بود. در نمازهایش سجدههای طولانی میگذاشت.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهیدان گرانقدر را میبینید.
کد خبر: ۵۳۵۳۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۹
خاطرات شفاهی پدر دو شهید؛
مصطفی نوراللهی پدر شهیدان «رضا و محسن نوراللهی» میگوید: «وقتی به رضا گفتم: تو در کنارمان بمان و جبهه نرو تا برادرت برگردد، گفت: پدر جان نمیتوانم در خانه بمانم باید راه برادرم را ادامه بدهم.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و برادر این شهیدان گرانقدر را میبینید.
کد خبر: ۵۳۵۳۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «عنایت الله شیخ سامانی» از شهدای شهرستان سامان در دوران دفاع مقدس است که تیرماه ۱۳۶۶ در فکه به شهادت رسید. مادر شهید نقل میکند: «چهارتا پسر داشتم؛ پسر دومم بود که شهید شد. پسر خوب و مهربانی برایم بود.» این فیلم با عنوان «اسناد افتخار» و با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان چهارمحال و بختیاری و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است.
کد خبر: ۵۳۵۲۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۸
با توجه به اینکه او دستش مجروح بود و در سرما هم بسیار اذیت میشد، ولی زیارت مزار شهدا را ترک نمیکرد. بارها شاهد بودم که وی مظلومانه از کنار دیوار به طرف مزار شهدا رفته و شدیداً اشک میریخت! نمیدانم چه آرزویی داشت؟ ولی مطمئن هستم با صداقتی که در وجودش بود به آرزویش رسید ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۵۲۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۷
برگرفته از نامههای دفاع مقدس؛
«وقتی برای ما نامه میآید همچو این است که کولهباری را از دوش ما برداشته و خستگی از تن ما خارج میشود ...» این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۵۲۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۷
قسمت دوم گفتگو با مادر گرامی شهید شیرمحمد رستمیان
شهید «شیرمحمد رستمیان» متولد روستای تویهدروار شهرستان دامغان، از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر نقل میکند: «شیرمحمد را که دیدم سر در بدن نداشت. همسرم گفت: دامادش کردی؟ گفتم: بله داماد خداییاش کردم.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت دوم این گفتگوی زیبا دعوت میکند.
کد خبر: ۵۳۵۲۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۷
«موشها در حدی بودند که اگر نان را در چفیه میریختیم، چفیه را سوراخ میکردند و به سرعت نان را آلوده میکردند. نان را تمیز میکردیم و داخل چفیه میریختیم و از سقف سنگر آویزان میکردیم، ولی موشها باز از گونی سنگر بالا میرفتند و چفیه را سوراخ میکردند و نان را آلوده میساختند ...» ادامه این خاطره از زبان «بهرام ایراندوست» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۵۲۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۵