نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات داد
خاطرات رزمنده کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود می‌گوید:« پرویز تخریب چی ماهری بود، هر چند به ظاهر نشان نمی داد و ادعایی نداشت. سوگند یاد می کنم در مدتی که با هم بودیم هیچ گاه ترس را در وجود او ندیدم، چه زمانی که به پشت خط نیروهای عراقی می رفتیم و چه هنگام عبور از میدان مین. خیلی صبور، کم حرف و جدی بود. »
کد خبر: ۴۹۲۶۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۷

نوید شاهد - «عمویش او را صدا زد: صادق‌جان! اسرائیلی‌ها به مسجد گلشن گرگان حمله کردن و دارن زن و بچه‌ها رو می‌کشن. صلاح در اینه که تو رو بفرستم بری ...» در سالروز شهادت شهید "محمدصادق نصیری" توجه شما را به خاطراتی خواندنی از این شهید گران‌قدر جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۹۲۶۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۷

کد خبر: ۴۹۲۶۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۷

خاطرات رزمنده کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود می‌گوید: «کار بچه‌های اطلاعات عملیات بسیار سخت و مهم بود. هر لحظه احتمال برخورد با مین و گرفتار شدن در کمین عراقی ها وجود داشت. بچه‌های اطلاعات عملیات باید همیشه آمادگی شهادت، اسارت و یا هر اتفاق دیگری را در خود حفظ می کردند.»
کد خبر: ۴۹۲۶۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۷

نويد شاهد - به مناسبت سی و چهارمین سالگرد تولد شهید مدافع حرم «محمدتقی سالخورده» مسابقه بزرگ کتابخوانی «هفت روز دیگر» برگزار می شود.
کد خبر: ۴۹۲۶۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۷

نوید شاهد - کتاب روزهای ماندنی با موضوع خاطرات جمعی از رزمندگان دفاع مقدس استان مرکزی به قلم بابک روزبه و ابوالقاسم صفرزاده توسط نشر اندیشه مطهر منتشر گردید.
کد خبر: ۴۹۲۵۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۶

نوید شاهد - شهيد "قدرت الله مرادی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بعد از اين که مادرم را راضی کردم. بياد دبيرستان افتادم چونکه فصل امتحانات داشت نزديک می شد و اين امر برای من مشکل بود و بالاخره...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۹۲۵۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۶

نوید شاهد - «صدایش می‌کردند حبیب‌بن مظاهر. بیشتر هم‌رزمان پدر، هم سن بچه‌هایش بودند. او اگر چه از نظر سنی از آن‌ها خیلی بزرگ‌تر بود اما با آن‌ها مثل یک دوست صمیمی و همدل بود.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت شهید "ابوطالب نقاشیان"، در دو بخش خاطراتی از این شهید والامقام را منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۹۲۵۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۷

نوید شاهد - در متن پیش رو که بر پایه خاطرات روایت شده توسط آشنایان و همرزمان شهید احمد رمضانی نوشته شده است از کارهای فرهنگی تا سلوک معنوی این شهید والامقام در جبهه های نبرد می‌خوانیم.
کد خبر: ۴۹۲۵۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۶

نوید شاهد - شهید "محمدخلیل سلطانی نژاد" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «به نظرم امشب حمله باشد. شب حمله نشد. من و چند تن از بچه های ديگر ديروز بعد از ظهر از پشت جبهه فرار کرده و به خط اول آمديم و من ...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۹۲۵۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۵

نوید شاهد - «وسط کشاکش رفتن منصور، چشمم افتاد به درخت توی حیاط. انگار پرنده‌ای روی آن، نمی‌توانست بپرد. دویدم داخل حیاط و آرام رفتم بالای درخت گرفتمش. از درخت آمدم پایین. یک دستم پرنده‌ بود و با دست دیگر خاک روی شلوارم را تکاندم ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت شهید "منصور معمار" در دو بخش خاطراتی از این شهید گران‌قدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۹۲۴۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۶

خاطرات رزمنده کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود می‌گوید:«سید یارالله نوراللهی از سادات کوهدشت بود، حدود 13 سال داشت رفتارش بزرگتر از سن و سالش بود. دشمن می خواست ما را به اسارت درآورد فرمانده گردان گفته بود که یک نفر داوطلب شود و سریعا" ارتباط تلفنی ما را به خاطر امنیت ارتباطات برقرار کند که این کار را سید با شجاعت تمام در یک اقدام اساسی انجام داد.»
کد خبر: ۴۹۲۴۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۵

نوید شاهد - «وقتی قرآن را گرفتم که از زیر آن بگذرد، نگاهی کرد و گفت: مرا حلال کنید. این حرف را که زد به دلم افتاد که آخرین وداع ما با اوست ...» ادامه این خاطره را از زبان مادر شهید "محمود جباری‌برزگر" در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۲۴۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۵

خاطرات رزمنده کرمانشاهی در جنگ تحمیلی؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود می‌گوید: «شبی که ما کمین را تحویل گرفتیم فرمانده دسته گفت بعد از سه ساعت نیروی جایگزین می‌آورم. ما تا صبح ماندیم ولی خبری از جایگزین نشد. روز بعد به فرمانده اعتراض کردیم اما جواب قانع‌کننده‌ای نداد. شب بعد مجدداً ما را به سنگر کمین فرستاد و خودش هم همراه ما آمد. بعد از ساعت ۲ رفت که جایگزین بیاورد ولی خبری نشد...»
کد خبر: ۴۹۲۴۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۵

رزمنده دوران دفاع مقدس عنوان کرد؛
نوید شاهد - «سیدعلی‌اصغر سیدالنگی» گفت: بعضی شب‌ها که رزمندگان در جبهه غرب کشور نگهبانی می‌دادند با آنها هم‌صحبت می‌شدم که احساس ترس نکنند و در کنار آن زمین والیبال هم درست کردم تا بچه‌ها در اوقات فراغت سرگرم باشند. همین بازی‌ و شوخی‌ها در وقت فراغت اخوت و یکدلی بین بچه‌ها را بیشتر می‌کرد.
کد خبر: ۴۹۲۴۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴

زندگی نامه و خاطراتی از شهید «محمد حصاری»؛
نوید شاهد - شهید "محمد حصاری" از شهدای روستای الجگرد نیشابور و از شهدای مفقود الاثر و فرماندهان دفاع مقدس بود، که دلدادگی به معبود را هدف زندگی و جهاد فی سبیل الله را وسیله رسیدنش به مقصود قرار داده بود.
کد خبر: ۴۹۲۳۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴

خاطره ای از شهید "محمد رضا مهری"؛
نوید شاهد _ مادر شهید «محمد رضا مهری» درخاطره ای از فرزند شهیدش چنین بیان می کند: «هر بار که می خواست اعزام شود نزد من می آمد و می گفت: مبادا اگر شهید شدم ناراحت شوی، آخرین باری که می خواست به جبهه اعزام شود هنگام خواب او در اتاق بود و به من گفت: مادر درب اتاق را باز بگذار گفتم برای چی گفت: می خواهم گرمای نفس شما را احساس کنم، طوری حرف می زد که انگار از شهادتش خبر داشت.»
کد خبر: ۴۹۲۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴

نوید شاهد - «قرار شد یک شب برای تهیه سیم به طرف عراقی‌ها برویم. سیم‌های فراوانی آنجا ریخته شده بود که برای آوردن آن مجبور بودیم که یک قاطر هم با خودمان ببریم ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۲۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴

نوید شاهد - مادر شهید "حسن مهرابی" نقل می‌کند: «بعد از شهادت حسن یکی گفت: شهدا که می‌میرن کسی بالاسرشون نیست؛ اون‌ها تنها از دنیا می‌رن. همون شب خواب دیدم توی بیابون یک پرده نصب شده، یکی پرده رو کنار زد و گفت ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۹۲۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۵

نوید شاهد – "تلخ ... تلخ ... تلخ" بخشی از خاطرات همسر شهید "مصطفی حق‌شناس" در کتاب صوتی «مصطفی خوبیها» است که در ادامه از شما دعوت می‌کنیم به این خاطره گوش فرا دهید.
کد خبر: ۴۹۲۳۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴