نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات داد
"زهرا کرد زنگنه" شیرزنی از ایل بختیاری و مادر شهید مدافع حرم "رضا عادلی" است که در گفتگو با نوید شاهد از پسر تازه دامادش می گوید. شهیدی که تاریخ عقد و شهادتش یکی شد. شما را به خواندن این گفتگوی صمیمی دعوت می کنیم.
کد خبر: ۴۶۱۳۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۶

برگی از دفتر خاطرات "کلانتر علی آبادی" آزاده ایلامی
استفاده از پای مصنوعی در اردوگاه حکم اسلحه سرد را داشت و جرم محسوب می شد...
کد خبر: ۴۶۱۳۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۶

عادل صفری از دوران اسارت می گوید
ماه محرم بود، عراقیها در آن ایام اسرا را در فشار قرارد داده بودند و اردوگاه الرمادیه در انبوه اسیران ایرانی مثل دیگ زودپز داغ شده بود! با بچه ها تصمیم گرفتیم فکری به حال تشنگی اسرا بکنیم...
کد خبر: ۴۶۱۳۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۶

خاطره خودنوشت شهيد شرفی «4»
شهيد جليل شرفی در دفتر خاطراتش می نویسد: با صداي غرش توپ خانه از خواب بيدار شديم ساعت حدود يک ربع به چهار بود .بعد از نماز و دعا کم کم صداي هلي کوپتر هائي که مجروحين را منتقل مي کردند،به گوش مي رسيد. مجروحين تقريباً زياد نبودند هر چند که مي گفتند دشمن متوجه حمله شده بود و بالطبع مجروح زيادتري مي بايست مي گرفت...
کد خبر: ۴۶۱۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۶

خاطره خودنوشت شهيد جليل شرفی «3»
شهيد جليل شرفی در دفتر خاطراتش می نویسد: حرکت ستون آدم را به ياد لحظات حرکت لشکريان امام حسين مي انداخت که چه بي باکانه و شجاعانه به استقبال جهاد و شهادت مي شتافتند . خدا ما را با آنها محشور گرداند.
کد خبر: ۴۶۱۲۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۵

به‌روایت و قلمِ شهید «حسین رفیعی‌سیر»
شهید حسین رفیعی‌سیر در خاطراتش چنین می‌نویسد: رزمندگان عاشق شهادت داوطلبانه برای بازکردن معبر هجوم برده بودند، همه آنها خط‌شکن‌های داوطلب شهادت بودند.
کد خبر: ۴۶۱۲۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۵

خاطره خودنوشت شهيد شرفی «1»
شهيد جليل شرفی در دفتر خاطراتش می نویسد: چرا احساس غربت و تنهائي نکنيم؟ حالا که مي فهمم که چه ارزان از دست دادم آن موقعيت را و هزار افسوس که از هيچکدام از موقعيت ها استفاده آن طور که شايسته بود نبردم که اگر برده بودم از آنها جدا نمي افتادم.
کد خبر: ۴۶۱۱۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۵

کتاب «مهاجر» شرح‌حال حجت‌الاسلام «جعفر اخوان رحیمی» اولین شهید روحانی یزد است که به همت سازمان حفظ و نشر آثار مشارکت روحانیون در دفاع مقدس یزد منتشر شده است.
کد خبر: ۴۶۱۱۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۴

خاطرات شهید «کیانبخش طاهری»؛
همکاران شهید به ایشان گفتند:«تو هم اگر این مسئولیت را بپذیری، حتما شهید می شوی و چون خیلی جوان هستی و تازه هم ازدواج کردی! اگر می شود این مسئولیت را نپذیر.»
کد خبر: ۴۶۱۰۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۴

نوید شاهد استان قزوین: ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم در امر خلبانی اظهار نظر می‌کرد. او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال‌های ژنرال بر می‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد.
کد خبر: ۴۶۱۰۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۳

خاطره ای از زبان خانواده شهید علی نجفیان؛
صدای گلوله ها و بارش خمپاره ها لحظه ای قطع نمی شد. علی سعی می کرد از میان دود و آتش، ماشین آذوقه و آب را به قرارگاه برساند او با تمام تلاش خود موفق شد که ماشین را کنترل کند. بلاخره موفق شدیم آذوقه را به مقصد برسانیم.
کد خبر: ۴۶۱۰۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۳

خاطراتی پیرامون شهید «علي يار شول»؛
من مي‌دانستم او شهيد مي‌شود. اصلاً هر وقت او را در لباس پاسداري مي‌ديدم، اختيار اشكهايم را نداشتم. در كربلاي يك كه پايش زخمي شده بود، وقتي برادرش بهادر از جبهه آمد، گفت علي يار مجروح شده، خيلي نگران شدم.
کد خبر: ۴۶۰۹۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۲

خاطره ای از شهید کاظم صادقپور
خوب در خاطرم است لحظه آخر که می خواست از درب خانه خارج شود دوباره برگشت و با نگاه غریبی به تمام خانه نگاه کرد. گویا به او الهام شده بود که دیگر برگشتنی در کار نیست. ما هم تا سر جاده روستا دنبال او رفتیم صورتش را بوسیدم او رفت و شهید شد.
کد خبر: ۴۶۰۹۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۲

شهید داوود تاران نوزدهم خرداد ۱۳۴۵، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش ابراهیم (فوت ۱۳۶۵) و مادرش خدیجه نام داشت.
کد خبر: ۴۶۰۹۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۲

خاطرات خود نوشت معلم شهید محمد طالبیان
شهید محمد طالبیان از آن قسم شهدای فرهنگی و اعتقادی بود که بخش بخش زندگی اش دارای نکته های آموزنده بخصوص برای نسل جوان است. این معلم و شهردار شهید علاوه بر خصوصیات بارز و قابل تامل اعتقادی، اخلاقی و رفتاری، منشاء اقدامات تاثیرگذار فراوانی در جریان پیروزی انقلاب، دوران دفاع مقدس، تربیت اسلامی نسل جوان و پایه گذار حرکت های ماندگار در تاریخ ایران اسلامی در عصر حاضر بود. همراه با شما خوانندگان گرامی بخش هایی از زندگی ارزشمند این شهید والامقام را به ترتیب و در قسمت های مختلف مرور خواهیم کرد.
کد خبر: ۴۶۰۸۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۲

خاطره شهيد "رمضانعلي آمدي" به روایت مادر شهید
مادر شهید آمدی، پس از شهادت پسرش را در خواب شاد و بشاش می بیند و از او می خواهد بچرخد تا یک دل سیر قد و بالای فرزند ورزشکارش را ببیند.
کد خبر: ۴۶۰۸۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۱

خاطره ای از شهيد برفعلي رمضانلی؛
مادر از شفای پسر نقل می کند: 15يا16ساله بود. پدرش موتوري برايش خريد که پس از مدتی تصادف کرد. ضربه سختي به سرش وارد شده بود. سراسيمه خود را به بيمارستان رساندم. او بی هوش بود و چه شيون هایی که سر دادم و در درگاه خدا التماس کردم و به حضرت قاسم (ع) متوسل شدم. گفتم بچه ام را باز از تو مي خواهم...
کد خبر: ۴۶۰۸۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۱

در جایی دیگر که با سایر شهدای تازه دفن شده فاصله دارد، قبری مهیا می‌کنند و محمدحسین دفن می‌شود. چند روز بعد، وقتی دوستانش از عملیات بر‌می‌گردند با تعجب می‌بینند او در همان قبری که خودش پیش از شهادت گفته بود، دفن شده است!
کد خبر: ۴۶۰۷۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۹

خاطره ای از شهید کربلای شلمچه
شهید بخت سفید پس از نجات هم رزم خود و منهدم کردن چندین تانک و به هلاکت رساندن دشمن، از فرط تشنگی در زیر گرمای سوزان شلمچه به شهادت رسید!
کد خبر: ۴۶۰۷۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۹

در صف مخلصان اهل بيت و ائمه اطهار و امام راحل
. حسن خلق و شجاعت ايشان باعث گرديد كه خيلي زود با همرزمان خود اشنا شده و از محبوبيت خاصي برخوردار گرديد به طوري كه خيلي زود در واحد مربوطه در صف مخلصان اهل بيت و ائمه اطهار و امام راحل قرار گرفت .
کد خبر: ۴۶۰۵۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۷