خاطراتی از زبان همرزمان شهید به نقل از کتاب «حاج بصیر »نوشته ی علي اصغر حسين زاده فر
قبل از عمليات والفجر در بهداري لشكر 8 مشغول كار بودم و در اورژانس انجام وظيفه ميكردم. بهداري خيلي شلوغ بود. مجروح پشت سر مجروح و در مقابل، امكانات بسيار اندك. يك روز كه داشتم يكي از مجروحين را سوار آمبولانس ميكردم چشمم به حاج بصير افتاد...
کد خبر: ۴۲۶۱۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۲
خاطراتی از شهید رضا عامری
دلم ميخواست باز هم بمونيم. هر چه اصرار كردم يكي دو روز ديگه بمونيم، گفت: « توميخواي بموني بمون! من بايد پنجم كهنآباد باشم. عروسي خواهرمه! ».
کد خبر: ۴۲۶۱۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۲
خاطرات شهید محمود طاهریان
تو که میخوای نمازت رو بخونی، بیا همین الان که اول وقته با هم بخونیم تا ثواب نماز اول وقت رو ببریم
کد خبر: ۴۲۶۱۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۲
کوچه ها خاکی و گلی بود حتی امکانات اولیه را هم نداشتیم نه پزشکی نه داروخانه ای ولی اکنون به لطف خداوند و همت و تلاش مسئولان همه نوع امکاناتی در اختیار مردم قرار داد . یادش بخیر احمد رضا روز برفی که با هم به مدرسه می رفتیم...
کد خبر: ۴۲۶۱۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۱
خاطره پدر شهید گنجعلی غیاثوند
گنجعلی غیاثوند محمدخانی، دوم مهر ۱۳۴۳، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش شیرعلی، کارگری میکرد و مادرش زرینتاج نام داشت. دانشآموز دوم متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هشتم اردیبهشت ۱۳۶۱، در دارخوین بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است.
کد خبر: ۴۲۶۱۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۱
اگر احیانا مشکلات و نارسای هایی می دید خیلی زود به بچه ها و یا مسئولین گوشزد مینمود و در رفع آنها می کوشید. به مبانی مکتب بسیار معتقد بود. لحظه ای از عبادت و عمل در راه خدا باز نمی ماند. به نماز شب و دعای کمیل علاقه وافری داشت و اکثر روزها روزه میگرفت.
کد خبر: ۴۲۶۰۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۲
من در چهره او شهادت را ديدم. ديدم كه اين بار رفتن او بار آخر است و همين طور هم شد، او رفت و ديگر برنگشت.
کد خبر: ۴۲۶۰۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۳۰
خاطرات شهید مرتضی بهمنی
ککتاب «شیرین تر از عسل» حاوی خاطرات شهید مرتضی بهمنی از زبان مادر و پدر شهید، وصیتنامه و تصاویر این شهید گرانقدر می باشد. این کتاب به قلم سید حیدر فاطمی و توسط موسسه فرهنگی فتح الفتوح کاشان در 2000 نسخه در انتشارات فرآهنگ اندیشه چاپ و منتشر شده است.
کد خبر: ۴۲۵۹۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۹
معرفی کتاب؛
کتاب «تا کوچه های شهر خدا » که به خاطرات سردار شهید «احمد صادقی شهمیرزادی» پرداخته است. که انتشارات «زمزم هدایت» آن را در نوبت اول در 2000 نسخه در قطع رقعی به چاپ رسانده است.
کد خبر: ۴۲۵۹۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۹
نويد شاهد مازندران، خاطره اى از شهيد ايرج سوركى آزاد به نقل از حسين كاظميان سوركى(دوست شهيد)
کد خبر: ۴۲۵۹۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۹
خاطرات محمد حسن ناصری همرزم شهید حیدر سلیمانی؛
چند گلوله به " حیدر " اصابت کرد و به داخل شیار آب افتاد. بعد از چند لحظه تیر اندازی، دیگر جوابی از طرف آنها نیامد. " حیدر" بدجوری زخمی شده بود. با آخرین رمق گفت: مرا بلند کنید می خواهم جسد آنها را ببینم. او را بلند کردیم نفس راحتی کشید و شهادتین را گفت.
کد خبر: ۴۲۵۹۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۹
خصوصیات اخلاقی شهید حاج حمدالله دکامی به روایت حسین هاشمی – از مسئولان ستاد آزادگان کشور؛
شهید بسیار خوشرو و خوش برخورد بود و هیچ وقت عصبانی نمی شد چهره ی خندانش مثال زدنی بود عموما" هر کسی مشکلی داشت، با وی در میان می گذاشت معمولا" کسی روی حرفش حرف نمی زد.
کد خبر: ۴۲۵۹۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۹
فیلم
خاطرات نبرد دریایی سرداران شهید اسداله رئیسی و اسحاق دارا به روایت همرزمانش توسط اداره امور هنری معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان با همکاری موسسه فرهنگی و هنری نورالثقلین بندرعباس در دو قسمت به تصویر کشیده شده است که به مناسبت 29 فروردین سالروز شهادتشان منتشر می گردد
کد خبر: ۴۲۵۸۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۸
رفتيم پهلوي بچه هاي گردان و عصر آن روز هنوز هوا تاريک نشده بود که هوا طوفاني شده و باد بشدت خاکها را بر سر و روي ما مي زد و ما پيش خودمان مي گفتيم اينها همه ميل خداست چون امشب عمليات است و خدا مي خواهد ديد دشمن را کور کند .
کد خبر: ۴۲۵۸۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۸
روایت هایی از زندگی و رزم اولین فرمانده شهید لشکر سپاه، شهید رضا چراغی
فروردین ماه سال 1362، «فکه»، عملیات «والفجر 1» و شهادت شهید رضا چراغی؛ فرمانده جانبازی که بارها و بارها مجروح شد اما دست از مجاهدت نکشید و به آرزوی دیرینه اش دست یافت.
کد خبر: ۴۲۵۸۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۸
خاطرات خواهر شهید بهمن کاظمی
با گریه می گفت: من شهید خواهم شد، با اصرار علت این حرف را جویا شدم، که ایشان خوابشان را تعریف کردند و گفتند: در خواب، جمعی از لشکریان امام را دیدم که من نیز در میان آنان بودم.
کد خبر: ۴۲۵۸۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۸
خاطرات نصرت فرمند همرزم شهید محسن آقا رضی؛
سرم را برگرداندم، محسن پیشانی اش را روی پیشانی محمود گذاشته و محمود آرام تر از همیشه بعد از دیدن خانواده اش به خواب ابدی فرو رفته بود.
کد خبر: ۴۲۵۷۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۸
خاطرات رزمنده دوران دفاع مقدس کرمانشاه- ایرج امجدیان؛
نزدیکهای اذان صبح، عراق حمله کرد و تمام خطوط منطقهای تیپ مسلم و لشکر 81 زرهی را شکست و آتش بسیار سنگینی بر سر نیروهای ما ریخت. تا ساعت شش و هفت با فرمانده تیپ ارتباط بیسیم داشتیم و وی دستور داد به صورت تاکتیکی عقبنشینی کنیم.
کد خبر: ۴۲۵۷۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۷
شهید فریبرز طاهریان
حجاب تو در این جا مثل جهاد منه در جبهه
کد خبر: ۴۲۵۶۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۶
ناگهان صداي خنده سکوت ميدان صبحگاه را شکست. همه با تعجب به شخصي که هنوز مي خنديد، نگاه کردند. محمد طائي به جرم مسخره کردن شاهنشاه به زندان افتاد و تا پايان دورهي آموزشي آزار و اذيت شد .
کد خبر: ۴۲۵۶۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۵