نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات داد
نوید شاهد: دوره آموزشی اش که تمام شد ، لباس فرم سپاه را تحویل گرفت و به خانه آمد . حال و هوایی عجیبی داشت .
کد خبر: ۳۸۷۵۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

نوید شاهد: خانواده در آتش اشتیاق دامادی او می سوختند ، و دست بردار نبودند . از همین رو مرا به منطقه فرستادند..
کد خبر: ۳۸۷۵۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

نوید شاهد: آبان ماه سال 1362 بود و ما در محل قرارگاه تاکتیکی لشکر در مریوان مستقر بودیم . نیمه های شب بود که مهدی آمد سراغم و به من گفت : شنیده ام شما حدیثی را برای بچه ها نقل کرده اید دوست دارم آن حدیث را برای من هم بگویید .
کد خبر: ۳۸۷۴۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

نوید شاهد: چند سال بعد از شهادت مهدی، یك روز برای دیدن دوستهای او به جماران رفتم. پاسدارها دورم حلقه زدند و گفتند: حاج آقا آیا شما خبر داشتی امام به جای پسر شما پاسداری داده بود؟
کد خبر: ۳۸۷۴۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

نوید شاهد: من جزء نیروهای گروهان شهید بهشتی گردان مقداد بودم . آن شب مهدی که معاون گردان بود همراه گروهان ما حرکت می کرد .
کد خبر: ۳۸۷۴۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

نوید شاهد: گرما گرم عملیات والفجر 1 به گمانم روز دوم یا سوم بود و داشتیم توی خط به اوضاع رسیدگی می کردیم . توپخانه سپاه چهارم ارتش بعث هم مثل ریگ روی سر بچه ها آتش می ریخت . رفته بودیم سمت بچه های گردان مقداد
کد خبر: ۳۸۷۴۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

نوید شاهد: قرار بود گردانهای مقداد و عمار یاسر به شکل ستون کشی از منطقه صعب العبوری عبور کنند و به مناطق از پیش تعیین شده خودشان برسند ، هدایت این ستون با برادر عزیزمان مهدی خندان معاون تیپ یکم عمار بود.
کد خبر: ۳۸۷۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

نوید شاهد: مرحله دوم عملیات والفجر چهار به عهده نیروهای تهران بود. ستون بچه ها برای عملیات حرکت کرد که شهید خندان سر ستون بود.
کد خبر: ۳۸۷۴۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

نوید شاهد: شنیدم یک روز اهل محل می گویند : نمی دانیم شبها چه کسی می آید توی حمام ، توی مسجد و توی کوچه های ده ،اعلامیه های ضد انقلابی می ریزد و مثل جن غیبش می زند . مهدی به محض این که این خبر را شنید..
کد خبر: ۳۸۷۴۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

نوید شاهد: از فردای پیروزی انقلاب تمام زندگی مهدی خلاصه شده بود در کتاب و کتاب و کتاب. خیلی به کتابهای شهید مطهری علاقه داشت. مخصوصاً وقتی بعد از شهادت ایشان امام گفت که من تمام آثار او را تأیید می کنم. البته بیشتر از تمام کتابها به قرآن علاقه داشت.
کد خبر: ۳۸۷۴۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

نوید شاهد: یکی از بازدید کنندگان در میان انبوه جمعیت شب گذشته، مادر شهید مهدی خندان بود او که حضور در شب آفتابی را برای خود سعادت می داند، گفت : «آنهایی که در زمان جنگ بودند و دیدند، باید دانسته های خود را به جوانان انتقال دهند.
کد خبر: ۳۸۷۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

قبل از اعزام به عملیات باید غسل کنم ، شاید این آخرین غسل من باشد و من می خواهم قبل از اعزام به منطقه ی جنگی غسل ویژه ی شهادت نمایم.
کد خبر: ۳۸۷۴۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

كوله بارم را به عنوان تبرك زماني كه راه كربلا باز شد به نيابت از من به كربلا معلي ببريد.
کد خبر: ۳۸۷۴۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶

27 سال گذشت
نوید شاهد: اولین علائم دردهای قلبی، اوایل سال 1358 نمایان شد. مرد روزهای سخت تبعید و رهبر ثابت‌قدم مردم ایران، از یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی با ناراحتی قلبی روبه‌رو شدند. تیم پزشکی، وظیفه مراقبت 10 ساله از امام خمینی(ره) را برعهده گرفتند که از جمله آنها می‌توان به دکتر حسن عارفی اشاره کرد. وی هر روز وضعیت جسمانی امام(ره) را بررسی می‌کرد و بعدها خلاصه گزارش‌های طول درمان و معالجات ایشان را در کتابی با عنوان «طبیب دل‌ها» گرد آورد. البته این مراقبت‌های پزشکی فقط منحصر به بیماری قلبی ایشان نمی‌شد.
کد خبر: ۳۸۷۴۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۲

خاطره ای از زیبا از شهید مجید بقایی
نوید شاهد: ايشان به منزل آمد امّا بر خلاف هميشه بي حال ورنگ پريده بود.همان روزي كه دربهبهان تظاهرات خونيني بپاشده بود وعده اي توسط مزدوران رژيم پهلوي مورد اصابت گلوله قرارگرفتند.حال وقيافه اش نگرانم كرد.
کد خبر: ۳۸۷۳۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۲

نوید شاهد: سال 57كسي جرأت نمي كرد علناً كاري انجام دهد وشهر شهيد پرور بهبهان منتظر حوادث جالبي بود. بچه هاي مذهبي از هرچيزي براي كنترل مجالس عزاداري و سخنراني و شتم غيره استفاده مي كردند وزمينه سازي مي كردن
کد خبر: ۳۸۷۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۱

نوید شاهد: در آن روزها كه سردار فرمانده لشكر فجر بود طرحي داد كه لشكر سپاه و ارتش به اتفاق هم اما نه به صورت ادغام كار كنند. ازاينرو لشكرهاي فجر 77 خراسان در كنار همديگر به انجام وظيفه رزمي و دفاعي خود پرداختند.
کد خبر: ۳۸۷۳۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۱

نوید شاهد: هنوز عمليات باشكوه طريق المقدس آغاز نشده بودكه ديدم دكتر مجيد بقايي در گوشه اي براي تني چند از برادران سخن مي گويد در آن زمان سن وسال زيادي نداشتم. كنجكاو شدم تا صحبتهاي او را بشنوم.
کد خبر: ۳۸۷۳۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۱

نوید شاهد: يادم مي آيد يكبار در قرارگاه خاتم بعد از جلسات طولاني كه با برادران ارتش داشتيم ،به خواب رفتم. اواسط شب، ساعت حدود (5/2 الي3) احساس سرو صدايي كردم و برخاستم و ديدم كه قامت بلند مجيد با دستان بزرگ و پر توانش به سوي خداست واورا ذكر مي كند
کد خبر: ۳۸۷۳۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۱

نوید شاهد: هرگاه مهياي وضوگرفتن بود در مي يافتم كه وقت اذان است وچون نماز اول وقت را به جا مي آورد اغلب اوقات هنوز اذان صبح به پايان نرسيده بود نمازش را خوانده بود.
کد خبر: ۳۸۷۳۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۱