سرگذشت شهید نقاش و هنرمند، فریبرز عظیمی
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید فریبرز عظیمی/ پانزدهم اردیبهشت 1343، در شهرستان کرمانشاه چشم به جهان گشود. پدرش اسدقلي و مادرش آفتاب نام داشت. تا دوره کاردانی در رشته زبان درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. پنجم مرداد 1367، در اســلام آباد غرب توســط نیروهاي عراقي بر اثر اصابت ترکش شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید فریبرز عظیمی در تاریخ 1343/2/15 در شهر کرمانشاه دیده به جهان گشود. دوران مدرسه ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در همان شهر به اتمام رساند. شهید گرانقدر از همان دوران کودکی علاقه زیادی به کار های هنری داشت. وی بعد از اتمام دوره دبستان، یعنی از شروع دوره نوجوانی، به طور جدی به حرفه نقاشی پرداخت؛ به طوری که در سن 15 سالگی تابلوهای نقاشی زیبایی ارائه داد. ایشان بدون راهنمایی و ارشاد استادان نقاشی آنچنان زیبا نقاشی میکشیدند، که مورد تشویق بسیاری از هنرمندان و هنر دوستان قرار گرفتند و در مسابقات نقاشی مقام اول را کسب کردند. از آثار نقاشی ایشان چندین تابلوی زیبا باقی مانده است، که چند اثر نزد دوستان و تعدادی در هلال احمر و بنیاد شهید استان و تعدادی نیز در منزل شهید باقی است. ایشان همچنین دارای خط زیبایی بودند و در زمینه کارهای ورزشی نیز مانند کاراته، فوتبال و شنا تا حدودی فعالیت داشتهاند.
شهید عظیمی در دوران مبارزه با رژیم طاغوت نیز فعالیتهای بسیاری داشتند. در آن زمان ایشان 15 ساله بودند؛ در بسیاری از شبها به شعارنویسی روی دیوارها و پخش اعلامیهها میپرداختند و در تظاهرات علیه شاه شرکت میکردند. ایشان چندین بار مورد تعقیب تعدادی از مزدوران رژیم قرار گرفتند؛ حتی یکی از کسانی که در آن محل زندگی میکرد به سراغ خانواده ایشان رفته و آنها را تهدید کرد. اما ایشان هرگز بیمی به خود راه ندادند و به فعالیتهای خود ادامه میدادند. شهید پس از اخذ دیپلم در رشته زبان انگلیسی، وارد دانشگاه تبریز شد و مشغول به تحصیل گردید. ایشان زبان انگلیسی رابه طور کامل صحبت میکردند و از زبان فرانسه و ایتالیایی هم تا حدود زیادی آگاهی داشتند. به مطالعه علاقهمند بودند و از هر فرصتی برای مطالعه استفاده میکردند. حتی اکثر شبها را تا صبح به مطالعه کتاب میپرداختند. در زمینه مسائل دینی و مذهبی هم بسیار مقید بودند و چندین سوره قرآن مجید را حفظ بودند و به فریضه نماز بسیار اهمیت میدادند.
شهید عظیمی سپس وارد خدمت سربازی شدند. دوران آموزشی در شهر شیراز سپری شد و در دوران خدمت در منطقه غرب کشور (اسلام آباد غرب) مشغول گردید. ایشان ابتدا به عنوان حسابدار خدمت میکردند، اما سپس به طور داوطلب به خط مقدم اعزام گردید و به عنوان نقشه بردار بارها با شجاعت تمام وارد خاک عراق شد و نقشههای مهم را میکشیدند. در طی این مدت ایشان بسیار کم نزد خانواده خود آمدند؛ ولی چندین بار نامه نوشتند و خانواده خود را دلداری دادند. شهید مدتی به قرارگاه صالح آباد در کرمانشاه به همراه عدهای از همرزمانش (برای جمع آوری نیروها) آمدند و در طی این مدت حتی یکبار به دیدن خانواده خود نرفتنند؛ چرا که گفته بود همه کسانی که اینجا هستند، از خانواده دورند و از دیدن آنها محروم، پس من هم هیچ فرقی با آنها ندارم و همه با هم برابریم.
ایشان بسیار به پدر و مادر خود احترام می گذاشتند. پدر این شهید علاقه عجیبی به این فرزند خود داشت؛ تا جایی که پایان زندگی این دو نفر با هم گره خورد و زمانی که خبر شهادت فرزند را آوردند، پدر که در بستر بیماری بود، به محض شنیدن این خبر جان به جان آفرین تسلیم کرد؛ درحالی که لبخندی از رضایت بر لب داشت. شهید فریبرز عظیمی در تاریخ 67/5/5 در عملیات مرصاد، در مصاف با منافقین کوردل و نامرد، در سن 24 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در قبرستان باغ فردوس کرمانشاه، در جوار قبور بسیاری از شهدای عزیز و گرامی دیگر به خاک سپرده شد. از این شهید وصیتنامهای کوتاه باقی مانده است، که از موقعیت موجود در منطقه در آن زمان صحبت کرده بودند و از احتمال شهادتشان گفته بودند و خانواده خود را دلداری داده بودند؛ تنها نگرانی ایشان وضعیت خانواده بود، چرا که خانواده شهید نیز بارها در شهر کرمانشاه مورد حمله هواپیماهای رژیم عراق قرار گرفته بودند. وصیت نامه شهید در تاریخ 67/5/2 یعنی سه روز قبل از شهادتشان نوشته شده است.
زندگی شهدا سراسر درس است و ما هم امیدواریم که ادامه دهنده راه این شهید و شهدای گرانقدر باشیم. چرا که آنها با نثار خون پاکشان سرزمینی آباد و آزاد بجای گذاشتند و دست دشمنان را از این مرز و بوم اسلامی کوتاه کردند .
روحشان شاد و یادشان گرامی
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ