«از کار کردن در هر شرایطی ابا نداشت، معمولا در ایام تابستان پیش از اعزام به جبهه، به کارگری در ساختمان، حمل بار در کارخانه و دستفروشی مشغول میشد تا علاوه بر اینکه مایحتاج آموزشی و شخصی خود را تامین میکرد، به مستضعفان هم کمک میکرد...» ادامه این خاطره از زبان پسرعمه شهید «محمد انصاریان» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۳۵۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۷
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید فرمان شیری از رزمندگان دفاع مقدس استان ایلام است که مردادماه 1366 در منطقه عملیاتی مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید شیری میگوید: فرمان بچه اول و نور چشمم بود که شهید شد. در ادامه فیلم این مصاحبه تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۳۴۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۶
«پرسیدم چرا غذا نمیخورید؟ جواب درستی نداد و من هم بیخیال شدم. نماز مغرب و عشاء را که خواندیم، دیدم تکهای نان خشک سنگگ در دست دارد و با یک استکان چای میخورد. تازه فهمیدم روزه بوده است...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی سید آزادگان شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۳۴۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۶
مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجانشرقی در خصوص ثبت و ضبط اسناد افتخار گفت: با توجه به کهولت سنی والدین شهدا ضرورت دارد با سرعت بیشتری این طرح اجرایی شود تا از این گنجینه های ارزشمند که تاریخ شفاهی انقلاب، دفاع مقدس و نیز سیره و سبک زندگی شهدا بی بهره نمانیم و به آیندگان انتقال دهیم.
کد خبر: ۵۳۳۴۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۶
گفتوگوی شفاهی با برادر شهید«حمید قربانعلی»
شهید«حمید قربانعلی» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. برادر این شهید والامقام خاطراتی از برادر شهیدش را روایت میکند: «از دوران طفولیت که خاطرات زیادی دارم؛ اما جالبترین خاطرات ما به زمان حضورمان در منطقه مربوط میشود. چون ما دوقلو بودیم و در یک گردان هم نبودیم تمام فرماندهان من و حمید را با یکدیگر اشتباه میگرفتم.»
کد خبر: ۵۳۳۴۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۶
«آقای بهتویی علاوه بر درک مسایل نظامی و قدرت فرماندهی، توجه خاصی در مسایل عبادی و رازونیاز داشت، به گونهای که بارها به چشم خود دیدم که ایشان در دل تاریکیهای شب به کنجی پناه برده و با خدای خویش مشغول راز و نیاز بود و نماز شب میخواند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «رجبعلی بهتویی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۳۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۴
مادر شهید «حسین قدس» نقل میکند: «گفت: مامان! میخوام برم جهاد. گفتم: واسه چی؟ تو خودت هنوز بچهای. یه نفر باید مواظب تو باشه. گفت: مامان! بذار برم. همه رفتن و من موندم. بین چه پسرایی رفتن! یکی از یکی بهتر. اگه دنیا جای موندن بود، اونا از من جلوتر بودن.» نوید شاهد سمنان به مناسبت شبهای قدر، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۵۳۳۳۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۴
معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امورایثارگران شهرستانهای استان تهران گفت: پخش خاطرات شفاهی والدین شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، امنیت، مدافعان حرم و جانبازان هفتاد درصد در «شبکه اُمید» آغاز شد.
کد خبر: ۵۳۳۳۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۸
خاطرات شفاهی والدین؛
مادر شهید علی شرفی گفت: وقتی که خبر شهادت علی را دادند، سینه زنان خود را به میدان فرشید رساندم و در پیشاپیش دسته عزاداران حرکت کردم.
کد خبر: ۵۳۳۲۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۷
قسمت نخست گفتگو با والدین شهید علیاصغر صرفی
شهید «علیاصغر صرفی» متولد شهرستان تهران، از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ پدر گرامی این شهید گرانقدر نقل میکند: «علیاصغر به خوابم آمد و از من ناراضی داشت. گفتم چرا از من ناراحتی. گفت: چون امر به معروف نمیکنی.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت نخست این گفتگوی زیبا دعوت میکند.
کد خبر: ۵۳۳۲۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۳۱
همرزم شهید «حسین قدس» نقل میکند: «به محض رسیدنش، هواپیماهای دشمن آسمان آبی را پر کردند. حسین پرید پشت ضدهواییاش.
حسین! بیا پایین. چرا کلاه نذاشتی؟ گلولههای پشت سر هم به طرف هواپیما شلیک و چند دقیقه بعد صدای ضدهوایی خاموش شد. وقتی جنازهاش را دیدم فرق سرش از وسط دو تا شده بود، اما خندهای زیبا روی لبانش نقش بسته بود.» نوید شاهد سمنان به مناسبت شبهای قدر، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۵۳۳۲۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۳۱
گفتگوی تصویری با مادر شهید «عباس رضایی»؛
مادر شهید «عباس رضایی» می گوید: عباس در ارتش جمهوری اسلامی خدمت می کرد از بیمارستان ارتش با ما تماس گرفتند و گفتند عباس زخمی شده همین که آنجا رفتیم متوجه شهادتش شدیم همانجا بود که گفتم عباس جان شهادتت مبارک، دست ما را هم بگیر.
کد خبر: ۵۳۳۱۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۳۱
«یک روز که با آقای حاج کمال اسلامی در اردوگاه قدم میزدیم، دیدم از شدت درد و ضعف ناراحت است. عصر روز هجدهم ماه مبارک رمضان بود و حدود دو، سه ساعت تا اذان مغرب و زمان افطار باقی مانده بود به او گفتم شما نباید روزه بگیرید ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۳۱۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۳۱
«از طرف من به این آقایان بگوئید به جای قند، از خرما استفاده کنند که در داخل تولید میشود و تهیه آن نیازی به خروج ارز از کشور ندارد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «محمدعلی رجایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۳۱۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۳۰
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
حبیبه آبزن مادر شهید «سعید تربتی» روایت کرده است: «وقتی میخواست راهی جبهه شود، گفت: مادر جان اگر این بار شهید نشوم، حتما بار دیگر که به جبهه بروم به شهادت میرسم. با تعجب نگاهش کردم و چیزی نگفتم. ولی همان فکری که کرده بود به واقعیت پیوست و بار دوم به شهادت رسید.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را میبینید.
کد خبر: ۵۳۳۰۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۹
«نگهبان با سری گرد و چشمانی از حدقه بیرون زده هر چه سعی میکرد داخل را ببیند موفق نمیشد؛ لذا شروع کرد به داد و فریاد که «این چیه درست کردهاید». بعد هم رفت و افسر نگهبان را خبر کرد ...» همزمان با روز ارتش، ادامه این خاطره از خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۳۰۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۹
مادر شهید «خلیلالله عارفی» نقل میکند: «زنگ در به صدا درآمد. جوانی ساک به دست پشت در بود. میدانستم آمده تا خبر شهادت پسرم خلیل را بدهد. هنوز لب به سخن باز نکرده بود که گفتم: خودم دیشب خواب دیدم که پسرم به سمت خدا پرواز کرد!» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۵۳۳۰۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۳۰
روایتی شنیدنی از مادر شهید «فیروز خادم حجتی»؛
مادر شهید «فیروز خادم حجتی» می گوید: علاقه زیادی به حضور در جبهه داشت اما من و پدرش مخالف بودیم تا اینکه در خواب می بیند یک سید خدا مهمان خانه ما می شود و شهید از او پذیرایی می کند، همین که می رود نامه ای را به او می دهد که اگر می خواهی بروی، برو شک نکن آنجا بود که من دلم راضی شد برود، با خود گفتم خداوند فرزندم را به جبهه دعوت می کند.
کد خبر: ۵۳۳۰۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۹
همرزم شهید «خلیلالله عارفی» نقل میکند: «دست در دستانم قرار داد و با صدای ضعیف گفت: یاحسین! دست بر چشمانش گذاشتم. او که خلیل دوستان بود، رفت تا خلیل بودنش را در درگاه حق هم به اثبات رساند.» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۵۳۳۰۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۹
شهید «حاج قاسم سلیمانی» پیرامون شهید زنگی آبادی می گوید: ایده حاج یونس این بود که ما باید نیروهایمان را مانند چریک تربیت کنیم به طوری که اگر یک هفته توی بیابان گیر کردند و اسیر شدند از گرسنگی یا تشنگی اطلاعات را لو ندهند و مقاومت در مقابل این امر تنها از طریق آموزشهای سخت و طاقت فرسا میسر است.
کد خبر: ۵۳۳۰۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۸